درحال بارگذاری ....
به هایپرتمپ خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : کودکان عقب مانده ذهنی

کودکان عقب مانده ذهنی

تاریخ ارسال پست:
چهارشنبه 15 مهر 1394
نویسنده:
reyhaneh
تعداد بازدید:
853

تاریخچه تعریف علل

  كودكان كم‌هوش، توجه بسیاری از دست‌اندركاران مانند پزشكان، روان‌شناسان، جامعه‌شناسان، متخصصان آموزش و پرورش و دانشمندان ژنتیك را به خود جلب كرده‌اند. هر كدام از این اشخاص و گروه‌ها طبقه‌بندی، مفاهیم و اصطلاحات خاص خود را در تعریف و توصیف این قشر از جامعه اظهار نموده‌اند.

  تعریف عقب‌ماندگی ذهنی با گذشت زمان، كم و بیش دچار تغییرات زیادی شده است. برخی تعاریف اولیه از عقب‌ماندگی ذهنی تاكید خاصی بر جنبه‌های بیولوژیكی دارد. به‌طوری كه در این زمان اكثر پزشكان فكر می‌كردند كه عقب‌ماندگی ذهنی، ریشه‌های زیست‌شناختی دارد. بعد از آن، تعاریف به جنبه‌های اجتماعی در عقب‌‌ماندگی ذهنی اشاره دارد و از زمانی كه آزمون‌های هوشی مطرح گردیده IQ یا هوشبهر به عنوان یك عامل اساسی و متمایزكننده در تعریف عقب‌ماندگی ذهنی، تاكید بیشتری می‌شود.

 

 

تعریف 1983 عقب‌ماندگی ذهنی

  تعریفی كه مورد توجه اكثر متخصصین قرار گرفته است، تعریف انجمن عقب‌ماندگی ذهنی آمریكا(AAMR) می‌باشد. بنا به نظر این انجمن، عقب‌ماندگی ذهنی به كنش هوش عمومی كه به‌طور معنی‌دار یا قابل ملاحظه‌ای كمتر از حد متوسط عمل كرده، با نقایصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد و تحول پدید آمده است، گفته می‌شود.[1]

 

این تعریف شامل سه مفهوم است:

 

مفهوم اول: پایین بودن كنش هوش عمومی در حد معنی‌دار یا قابل ملاحظه: از این نظر، هر كودكی كه بر اساس انجام آزمون‌های هوشی استاندارد شده، هوشبهرش حداقل دو انحراف معیار[2] كمتر از متوسط باشد، عقب‌مانده ذهنی محسوب می‌شود.

 

مفهوم دوم: رفتار سازشی: اشاره دارد به توانایی فرد در عملكرد مستقل فردی(اتكا به خود)، مسئولیت‌پذیری اجتماعی(توانایی برقراری ارتباط موثر با محیط) متناسب با گروه سنی و فرهنگ جامعه خود، تسلط بر اعمال حسی حركتی، كسب مهارت لازم در فعالیت‌های پیش‌تحصیلی و تحصیلی، انجام مهارت‌های مربوط به خانه و زندگی روزانه، استقلال حرفه‌ای و استقلال عملی در سنین مختلف.

 

مفهوم سوم: دوران رشد و تحول: اشاره دارد به اهمیت سال‌های حساس رشد و تحول از بدو تولد تا 18 سالگی. زیرا برخی از عقب‌ماندگی‌های ذهنی ارثی احتمالا در سنین خاصی از مراحل رشد بروز می‌كند. لذا این ویژگی كه عقب‌ماندگی ذهنی تا 18 سالگی آشكار می‌شود از یكسو بیانگر انجام تكلیف مناسب با رشد سنی است و از سوی دیگر جنبه‌ قراردادی دارد و به قصد تفكیك عقب‌ماندگی ذهنی از اختلالات تخریبی مغز كه در بزرگسالی آغاز می‌شود به‌كار می‌آیند.[3]

  بنابراین از نشانه‌های عقب‌ماندگی ذهنی، یكی ضعف و كمبود بر كنش هوش عمومی طبق آزمون‌های استاندارد شده و دیگری اختلال در رفتار سازشی می‌باشد.

 

 

تعریف 1992 یا چند زمینه‌ای عقب‌ماندگی ذهنی

  طبق نظام AAMR[4] آخرین تعریف عقب‌ماندگی ذهنی عبارت است از: محدودیت‌های اساسی در كنش هوش عمومی به صورت دو انحراف معیار پایین‌تر از میانگین، توام با اختلاف در دو یا بیشتر از مهارت‌های كاربردی شامل: ارتباطات، مراقبت از خود، زندگی خانوادگی، مهارت‌های اجتماعی و بین‌مرزی، بهره‌برداری از منابع اجتماعی، خودتنظیمی، مهارت‌های كنشی تحصیلی، كار، اوقات فراغت، تفریح بهداشت و ایمنی كه تا قبل از 18 سالگی به وقوع بپیوندد.[5]

 

 

طبقه‌بندی‌های عقب‌ماندگی ذهنی

 

محور اول: طبقه‌بندی حول محور روانی اجتماعی

  امروزه یك طبقه‌بندی توصیفی و كنشی از عقب‌ماندگی ذهنی به وسیله انجمن AAMR رو به تكامل است. این طبقه‌بندی شامل مقوله‌‌های عقب‌ماندگی ذهنی خفیف، متوسط، شدید و عمیق می‌باشد. توصیف ویژگی‌های رشد و تحول شناختی، اجتماعی و شغلی عقب‌ماندگان ذهنی در همین چهار سطح نشان داده می‌شود.

 

1. سنین پیش‌دبستانی(تولد تا 5 سالگی)

خفیف: می‌تواند مهارت‌های اجتماعی و برقراری ارتباط را توسعه دهد. حداقل عقب‌ماندگی ذهنی در زمینه‌های حسی حركتی را داشته و اغلب در مقایسه با افراد عادی قابل تفكیك نیستند مگر در سنین بالا.

متوسط: می‌تواند حرف بزند و رابطه برقرار كند و به آگاهی محدود اجتماعی و تحول حركتی متوسط دست یابد. از آموزش‌های مربوط به خودیاری بهره‌مند شود. می‌توان او را در از عهده برآمدن كارها با یك سرپرستی مناسب و سبك، یاری داد.

شدید: رشد و تحول حركتی، ضعیف و گفتار بسیار كم است. عمدتا در استفاده از آموزش‌های اولیه(مثل لباس پوشیدن و ...) و در برقراری ارتباط‌های ساده و اجتماعی بسیار ناتوان است.

عمیق: دارای عقب‌ماندگی آشكار، حداقل توانایی در كشش‌های حسی حركتی و نیازمند مراقبت و پرستاری است.

 

2. سنین دبستانی(6 تا 20 سالگی)

خفیف: می‌تواند تا اواخر نوجوانی نهایتا در كلاس پنجم، مهارت‌های تحصیلی را یاد بگیرد. می‌توان او را به سوی سازش اجتماعی هدایت نمود. وی آموزش‌پذیر است.

متوسط: می‌تواند از آموزش‌های مهارت‌های اجتماعی و شغلی بهره‌مند شود. كمتر احتمال دارد كه تا بالاتر از كلاس دوم پیشرفت كند. در كسب موضوعات درس بالاتر از كلاس دوم ابتدایی ناتوان است. احتمالا رفت‌وآمد به تنهایی به مكان‌های آشنا را می‌تواند بیاموزد.

شدید: می‌تواند حرف بزند یا برقراری ارتباط را بیاموزد. می‌توان او را در كسب عادات بهداشتی اساسی آموزش داد. می‌تواند از آموزش‌های منظم و سیستماتیك عادات بهره‌مند شود. قادر به استفاده از آموزش‌های حرفه‌ای نیست.

عمیق: تا حدودی رشد و تحول حركتی وجود دارد. ممكن است به حداقل یا كمترین مقدار آموزش در زمینه‌های خودیاری، واكنشی مثبت نشان دهد.

 

3. سنین بعد از مدرسه(21 سالگی به بالا)

خفیف: اغلب می‌تواند مهارت‌های اجتماعی و حرفه‌ای را كه برای حداقل خودكفایی، ضروری است كسب نماید. اما ممكن است احتیاج به راهنمایی و كمك پیدا كند، مخصوصا موقعی كه تحت فشارهای اجتماعی و اقتصادی قرار می‌گیرد.

متوسط: احتمالا به مراقبت از خود به وسیله كارهای ساده و نیمه‌ماهر آن هم تحت شرایط حمایت شدن دست می‌یابد. زمانی كه تحت فشارهای اجتماعی و اقتصادی خفیفی قرار می‌گیرد، نیاز به سرپرستی و راهنمایی دارد.

شدید: احتمالا با سرپرستی كامل دیگران می‌تواند در مراقبت از خود به‌طور نسبی مشاركت داشته باشد. می‌تواند مهارت‌های مربوط به حمایت از خود را در محیط‌های كنترل‌شده در پایین‌ترین سطح مقید بودن توسعه دهد.

عمیق: تا حدودی رشد و تحول حركتی و گفتار وجود دارد. احتمالا به كمترین حد از خودیاری دست یابد و نیازمند مراقبت و پرستاری است.[6]

 

محور دوم: طبقه‌بندی حول محور سطوح رفتار سازشی

  یكی از اجزاء كلی طبقه‌بندی رفتاری علاوه بر هوش، رفتار سازشی است. رفتار سازشی، تركیبی از جنبه‌های متعدد رفتار وقایعی از طیف وسیعی از توانایی‌ها و كم توانی‌های خاص است؛ رفتارهایی كه تحت عناوین هوشی، كرداری، انگیزشی، اجتماعی و حسی حركتی رده‌بندی می‌شوند. بنابراین كنش هوش عمومی با سطح رفتار سازشی همبستگی دارد.

  البته در سطوح كنش فرد در هر دو بعد هوشی و رفتار سازشی، تفاوت‌های فردی ملحوظ است كه این امر به‌ویژه در سطوح عقب‌ماندگی خفیف و مرزی كه بهتر است گفته شود "كم‌هوش مرزی" چشم‌گیرتر است. زیرا بسیاری از افراد كه در سطح كم‌هوشی مرزی قرار دارند، رفتار سازشی مناسبی نشان می‌دهند. اندازه‌گیری رفتار سازشی به عنوان یك عامل مسلم در تشخیص عقب‌ماندگی بسیار ضروری است.

 

محور سوم: طبقه‌بندی حول محور انتظارات و اكتسابات آموزشگاهی

الف: كودكان كندآموز

  با توجه به اینكه هوشبهر افراد عادی 100 می‌باشد، چنین كودكانی از نظر معیارها و مقاصد آموزشی و پرورشی، عقب‌مانده شناخته نمی‌شوند و هوشبهرشان بین 90 - 75 می‌باشد. آنها كمی دیرانتقال بوده و در درك و بیان مفاهیم پیچیده از خود ضعف نشان می‌دهند، اما در ظاهر كردن رفتارهای سازشی متناسب با محیط فرهنگی و اجتماعی خود مشكل ویژه‌ای ندارند. آنها در مدارس عادی مشغول تحصیل می‌شوند؛ زیرا با تلاش و پشتكار بیشتر خود و توجه و راهنمایی معلم می‌توانند همانند كودكان عادی از نظر تحصیل پیشرفت كنند.

 

ب: كودكان عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر

  یك كودك عقب‌مانده ذهنی آموزش‌پذیر به دلیل اینكه رشد و تحول او كمتر از متوسط است، در استفاده از برنامه‌های مدارس ابتدایی عادی ناتوان است. لیكن او می‌تواند ظرفیت یادگیری خود را در سه زمینه تكامل بخشد:

·        آموزش‌پذیری در موضوعات تحصیلی آموزشگاه در یك سطح حداقل

·   آموزش‌پذیری در سازش‌یافتگی اجتماعی در حد اینكه بتواند در جامعه به‌طور مستقل زندگی كند

·   كسب كفایت شغلی به‌طوری كه بتواند بعد از دوره جوانی خود را کلی یا جزئی حمایت كند.

 

  هوشبهر چنین كودكانی 75 - 50 می‌باشد. چنین كودكانی حداكثر در زمان‌های اولیه رشد، طبیعی به نظر می‌رسند؛ زیرا هیچگونه علایم ظاهری ندارند و عقب‌ماندگی‌شان آشكار نمی‌گردد، مگر اینكه در مدرسه از نظر یادگیری مهارت‌های تحصیلی از خود ضعف نشان دهند. این كودكان از تمركز كافی و رغبت به فعالیت‌های فكری و ابتكاری چندانی برخوردار نیستند و به همین دلیل اغلب او را به عنوان دانش‌آموزان مستعد ضعیف می‌شناسند. این گروه از كودكان دارای سازش‌یافتگی اجتماعی و قابلیت‌های حرفه‌ای بوده و با تمرین و تكرار، كارهای عملی نیمه‌ماهر را به خوبی انجام می‌دهند. آنان در مواقع انتقاد، از استدلال و بیان مناسبی برخوردار نیستند و اگر محیط عاطفی آنها آزاردهنده نباشد شخصیتی مطیع و سازش‌یافته دارند.

 

ج: كودك عقب‌مانده ذهنی تربیت‌پذیر

  یك كودك عقب‌مانده ذهنی تربیت‌پذیر، كودكی است كه در زمینه‌های پیشرفت تحصیلی و كسب سازش‌یافتگی‌های اجتماعی برای زندگی مستقل آینده و سازش برای انجام مهارت‌های شغلی در دوره جوانی، قابل آموزش نیست.

  یك كودك عقب‌مانده ذهنی تربیت‌پذیر، در مجموع می‌تواند مهارت‌های خودیاری از قبیل؛ لباس پوشیدن، غذا خوردن و مسواك زدن را بیاموزد. او قادر است سازش‌یافتگی اجتماعی را در برقراری ارتباط با خانواده و همسایگان فراگیرد. می‌تواند در خانه و یا موسسات شبانه‌روزی و كارگاه‌های اجتماعی از نظر اقتصادی سودمند باشد، به‌طوری كه با حداقل درآمد ناشی از مشاغل ساده سربار جامعه نباشد. نمرات آزمون هوشی یك كودك تربیت‌پذیر، 3 تا 4 انحراف معیار زیر هنجار است و هوشبهری بین 50 - 25 را دارا می‌باشد. كودك عقب‌مانده ذهنی حمایت‌پذیر یا وابسته كامل، به دلیل اینكه عقب‌ماندگی در این نوع عمیق است، در فراگیری امور خودیاری و اجتماعی شدن ناتوان است. همچنین استعداد فراگیری مهارت‌های شغلی را ندارد و در كسب درآمد عاجز است. چنین كودكی به سرپرستی مداوم بزرگسالان خود نیازمند است. یك كودك عقب‌مانده حمایت‌پذیر، هوشبهرش بیش از پنج انحراف معیار زیر هنجار است و در واقع هوشبهر  او كمتر از 25% می‌باشد و غالبا به معلولیت‌های شدید دیگر دچار است و برای حفظ بقای خود به مراقبت و سرپرستی مستقیم دیگران نیازمند است.[7]


پیشگیری و درمان کودک ناتوان ذهنی متوسط

پیشگیری و درمان عقب ماندگی ها 
باید دانست که عقب ماندگی بلایی آسمانی نیست، بلکه یک بیماری است و می توان با روش صحیح از بروز، یا لااقل از شدت و حدّت آن کاست. در حال حاضر متأسفانه برای عقب ماندگی ها مخصوصاً انواع عمیق و شدید، درمانی وجود ندارد؛ اما اکثر آن ها قابل پیشگیری اند
1ـ خیلی از عقب ماندگی ها با عوامل ارثی با آزمایش ها و مشاوره های ژنتیکی قابل تشخیص اند. از این رو، قبل از ازدواج با دادن آزمایش ها و مشاوره های ژنتیکی به خصوص اگر یکی از خانواده ها کودک عقب مانده با اختلالات ارثی دارند، از تولد فرزندان عقب مانده جلوگیری کنید
2ـ از ازدواج های درون فامیلی و هم خون ها خودداری کنید. (مگر با اشراف مشاور ژنتیک
3ـ از بارداری زودرس یا در سنین خیلی بالا (مثلاً بعد از 40 تا 45 سالگی) جلوگیری کنید. بدانید که بهترین سن بارداری و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده است.
[1] 
4ـ آزمایش های لازم هنگام بارداری را به موقع انجام دهید؛ آزمایش هایی چون
الف) آزمایش آمینو سنتیز در هفته 14 تا 16 حاملگی جهت کشت و مطالعه کروموزومی، بررسی متابولیکی و شیمیایی؛ 
ب) آزمایش های نمونه برداری از جفت در هفته های 8 تا 10 حاملگی سنوگرافی از جنین؛ 
ج) آزمایش های تحمل برای تشخیص ناقلین ژن های معیوب
5ـ از بیماری های زمان بارداری جلوگیری کنید. ابتلا والدین به خصوص مادر به بیماری هایی چون سیفلیس، سرخجه، توکسوپلاسموزیس، ایدز و سایر بیماری ها که موجب ناهنجاری های گوناگون و نارسایی های رشد قوای ذهنی کودک می گردد
6ـ در زمان بارداری به آرامش روانی و دوری از ناراحتی های روانی جداً اهمیت دهید. اثر ناراحتی ها و فشارهای روانی مادر غیر قابل انکار است؛ چرا که اکثر بیماری های روانی باعث بی اشتهایی، اختلالات خواب و تغییر بیوشیمی و هورمونی می شود؛ مسلّماً این تغییرات در جنین در حال رشد بی تأثیر نخواهد بود
7ـ از مصرف انواع الکل، دخانیات و ... خودداری کنید
8ـ از مصرف داروهای شیمیایی بی جا چون داروهای خواب آور، مسکن و ... به خصوص در زمان بارداری و مخصوصاً در سه یا چهار ماهه اول حاملگی خودداری کنید. و از داروهای ضروری با مجوز پزشک استفاده کنید
9ـ از حوادث زایمانی و بعد از زایمان مثل ضربه به مغز جلوگیری کنید
10ـ در صورتی که در گروه خونی مرد عامل (RH) ارهاش مثبت و در زن منفی باشد، اشکالاتی در زایمان غیر اول به وجود می آورد؛ از این رو، زن باید بعد از زایمان آمپول گاما کلوبولین ضد ارهاش تزریق کند
11ـ در بهداشت و تغذیه کودک به خصوص در ماه های اول زندگی که رشد هوشی یا عقب ماندگی ذهنی اهمیت فراوانی دارد، توجه کافی را داشته باشید. در سال اول زندگی کودک ممکن است به بیماری های عفونی ابتلا شود. خوشبختانه اکثر بیماری های عفونی رایج با واکسیناسیون به موقع قابل پیشگیری اند
درمان ها و اقدام های لازم بعد از پیدایش عقب ماندگی 
هر چند اطلاع از وجود عقب ماندگی در کودک دردآور است؛ اما به هر حال چاره ای جز «پذیرش واقعیت» نیست و خانواده آن کودک باید به گونه ای با این مسئله کنار بیایند. این گونه خانواده ها نباید اجازه دهند، این مشکل خللی در زندگی اجتماعی شان بوجود آورد. اگر خود آن ها با این مسئله کنار نیایند، این وضعیت در دیگران نیز غیر عادی به نظر خواهد آمد. حال به نکات زیر توجه کنید
1ـ در بیشتر موارد ناسازگاری افراد عقب مانده، بازخورد رفتار بد والدین، اطرافیان و افراد جامعه است. باید دانست، هر چه رابطه کودک عقب مانده و اعضای خانواده صمیمانه تر باشد، احتمال با ثبات بودن، قابل کنترل بودن، آرام تر بودن کودک بیشتر خواهد بود و کودک محبت و حمایتی را که احتیاج دارد تا سازگاری خود را برقرار سازد به دست آورد؛ و در نتیجه کسانی هم که با کودک زندگی می کنند، رضایت و ثبات بیشتری خواهند داشت
2ـ نباید اجر و ثواب مراقبت و پرستاری از چنین افرادی را از یاد برد
3ـ چنان که اشاره کردیم، در بسیاری از امور می توان از عوارض و شدت عقب ماندگی، معلولیت ها و مزمن شدن بیماری ها جلوگیری کرد. با بازتوانی و توان بخشی به بیمار توانایی داده می شود تا از یک زندگی سازگارانه و عادی برخوردار شود و یک حرفه و کاری یاد بگیرد
4ـ در اولین قدم باید میزان عقب ماندگی، وضع ونوع توانایی های کودک تشخیص داده شود و بر حسب این که او جزو کدام دسته قرار می گیرد، نسبت به درمان و تعلیم و تربیتش اقدام کرد. مثلاً در مورد کودکان «تربیت پذیر» مسئله توان بخشی به نحوی انجام می شود که آن ها بتوانند نیازهای اولیه خود را رفع کنند. توان بخشی در مورد کودکان «آموزش پذیر» و دیرآموز طوری انجام می گیرد که بتوانند با آموزش صحیح سهمی در اجتماع از لحاظ اقتصادی داشته باشند و خلاصه سربار نشوند
5ـ در مراکز و مدارس مخصوص افراد عقب مانده ذهنی، به وسیله کاردرمانی (مثل، خیاطی، بافندگی، منبت کاری و ...) علاوه بر این که استعدادهای ذهنی فرد عقب مانده را به کار می اندازد؛ انرژی و علاقه بیمار به کار معطوف می شود؛ احساس می کند که هدفی را دنبال می کند؛ پس از پایان کارش احساس اعتماد و پیروزی می کند؛ کار و روش های جدیدی از مربیان خود می آموزند که باعث از بین رفتن یأس و نا امیدی آن ها می گردد
اصولی که رعایت آن ها در درمان و آموزش و پرورش عقب مانده ها لازم و ضروری به نظر می رسد عبارت اند از
ـ تشخیص نارسایی فعالیت های قوای ذهنی و هوشی، علت آن، بررسی تمام امکانات و یافتن بهترین راه حل درمانی و جلوگیری از مشکلات بعدی
ـ صبر و حوصله و مقاومت از شرایط ضروری و لازمه توفیق درمانی است. نباید از پیشرفت کند و تدریجی این افراد مأیوس شد و آن ها را به حال خود رها کرد. تجربه ثابت کرده است که کودک هر چقدر عقب مانده باشد باز هم می تواند کارهایی را یاد بگیرد و انجام دهد. پیشرفت این کودکان کند ولی غالباً نتیجه بخش است. از هر پیشرفت باید خوشحال شد زیرا ممکن است پیشرفت های دیگر را به دنبال داشته باشد
ـ تا آن جا که ممکن است با کودک عقب مانده رفتاری مشابه کودک عادی داشت ولی نباید توقع داشت که واکنش وی شبیه کودک عادی باشد
ـ همان طور که قبلاً ذکر شد عقب مانده ها تمرکز حواس و دقت ندارند و خیلی زود از کاری خسته شده یا سراغ کار دیگر می روند. وظیفه مربی ایجاب می کند دقت کودک را به موضوع متمرکز نماید
ـ دقت و توجه کودک بیشتر از طریق نشان دادن، ترسیم اشکالی که درباره آن ها تدریس می شود یا تدریس موضوعاتی که بدان ها علاقه دارد تقویت می شود
ـ اکثر عقب مانده ها حساس اند و از بی مهری یا تحقیر اطرافیان و کم استعدادی خود رنج می برند و از عدم پیشرفت خود خیلی زود مأیوس می شوند وقتی کاری انجام می دهند چون از نظر شخص عادی ناچیز است تشویق نمی شوند و در مواقع شکست مورد تمسخر قرار می گیرند همین امر باعث تزلزل عاطفی و رکود فعالیت های ذهنی بیشتر و تاخیر مجدد در یادگیری و پیشرفت کودک می شود. در حالی که تشویق و مراقبت وکمک به این افراد استعدادهای خفته ایشان را بیدار کرده و موجب تحریک و پیشرفت می شود
ـ کودک را باید آزاد بگذارید تا به تنهایی کارهایش را انجام دهد و فقط موقعی به او کمک کنید که احساس می کنید کمک و راهنمایی شما ضروری است. ادامه راهنمایی و حمایت از طرف والدین ضروری و اساسی است
ـ هر بار که کودک کاری را به پایان می رساند او را تشویق کنید زیرا این کودکان به تشویق و تأیید نیازمندند و تشویق باعث می شود که توانایی های کودک به حد اعلای رشد خود برسد
ـ هرگز کودک عقب مانده را به علت نارسایی نتیجه کار و بدی اجرای آن ملامت و سرزنش یا احتمالاً تنبیه نکنید. خیال نکنید که کودک به علت لجبازی از انجام دادن کار طفره می رود یا آن را عمداً بد انجام می دهد
ـ چون هدف از آموزش و درمان این افراد رشد هوشی، شخصیتی، سازش آن ها با محیط و توانایی رفع احتیاجاتشان می باشد. لذا لازم است آن ها را وادار کنید که به آموزش شغلی و حرفه ای بپردازند. در بیمارستان های روانی و مراکز کودکان عقب افتاده بخش های کار درمانی به همین منظور وجود دارد تا کودکان بتوانند بر حسب استعداد و علاقه ای که دارند به کار گمارده شوند تا ضمن یادگیری کارهای عملی، روابط اجتماعی خود را تقویت کرده و حتی با فروش محصولاتی که خود ساخته اند ارزش و اعتمادی برای خود قائل شوند
ـ چون همه کودکان عقب مانده برای یادگیری استعداد مشابه ندارند لذا مواد برنامه باید با میزان رشد و استعداد کودک سازگار باشد و تمرین های لازم و تکرار آن در برنامه به قدر کافی پیش بینی شود. اگر موضوعی به کودک یاد داده می شود از وی بخواهند که آن را به طور مرتب انجام دهد. با سوالات مرتب از کودک، توضیح و تصحیح اشتباهات نارسائی کودک را تشخیص و آن را اصلاح کرد. شرح و توضیح و مثال های زیاد تا این که شاگرد مطلب را درک کند و به خاطر بسپارد ضروری است
ـ رعایت اصول بهداشتی از نظر بدنی، تغذیه و دارو باید جزء برنامه های ضروری و اجباری باشد. اصلاح نقایص عضوی تا حدی که کودک امکان آن را داشته باشد که به یادگیری های لازم بپردازد
ـ در مورد آزمایش عادات و رفتار اجتماعی آن چه مربیان و والدین مایلند که کودک انجام دهد باید خودشان به طور مکرر اجرا نمایند تا کودک با استفاده از مشاهده و یادگیری قادر باشد آن را انجام دهد، زیرا کودکان اکثر فعالیت های خود را از راه عادت فرا می گیرند
ـ رفتار درمانی برای تغییر رفتار ناپسند و ایجاد رفتار طبیعی و پسندیده به طریق شرطی کردن و اقتصاد ژتونی[2]که در نوع اخیر در ازای رفتار مطلوب و پسندیده ژتونی به کودک داده می شود که با آن می تواند هر چه مایل است بخرد یا آن را تبدیل به پول کند. این ژتون ها به رنگ ها و ارزش های مختلف تهیه شده و باعث تشویق کودک می شود
ـ روان درمانی برای رفع اختلالات هیجانی و عاطفی والدین و خانواده بیمار برای آن که بتوانند با واقعیت عقب ماندگی کودکانشان رو برو شوند لازم و ضروری است
ـ چون در کودکان عقب مانده به علت اختلال در کنترل دستگاه عصبی انجام دادن حرکات دقیق عضلات و اندام ها میسر نیست، لذا باید برای برطرف کردن آن با انجام دادن حرکات بدنی و کارهای دستی یا کارکردن با وسایل مختلف اقدام گردد. کار در زمینه هنرهای دستی صرف نظر از این که به یادگیری حرکات عضلانی کمک می کند باعث تشویق کودک نیز می شود. تمرین های عملی با استفاده از وسایل فیزیوتراپی جهت آمادگی بدنی برای مشاغل بعدی ضروری است
ـ آموزش حرفه ای و شغلی به مراتب مهم تر از آموزش خواندن و نوشتن است. آموزش مشاغلی مناسب با ذوق و استعداد کودک، نحوه استفاده از وسایل کار، پیگیری دائم در آموزش و راهنمایی شغلی و ادامه خدمات درمانی و بهداشتی نقش مهمی در درمان عقب ماندگی ذهنی ایفا می کند
ـ کار کردن با عقب مانده های ذهنی نباید مانند تصور عمومی بی فایده تلقی شود بلکه همان طور که یادآور شدیم این افراد می توانند با تعلیمات معین اقدامات مؤثری نسبت به فرا خور حال خود انجام دهند طبق عقیده کسانی که با انواع روش های آموزشی این گونه کودکان سر و کار دارند کودکان عقب مانده ذهنی در بعضی از شرایط خاص تا حد کودکان عادی پیشرفت نشان داده اند و این مطلب نشان می دهد که شاید استعداد های یادگیری خاصی در کودکان عقب مانده وجود دارد که هنوز نسبت به آن آشنایی نداریم

 


[1] . شریفی درآمدی، پرویز؛ كودكان عقب‌مانده ذهنی، تهران، عروج، 1373، چاپ اول، ص 19.

[2] انحراف معیار، یک مفهوم آماری است و در اینجا به این معنی است که هوشبهر از حد متوسط(100) منفی 2 انحراف(هر انحراف 15 درجه) کمتر است.

[3] . بیل ری، گیرهات و همکاران؛ آموزش و پرورش كودكان عقب‌مانده ذهنی، ترجمه پرویز شریفی درآمدی، تهران، سپاهان، 1385. چاپ اول، ص 60.

[4] . American. Association on mental Retardation

[5] . آموزش و پرورش کودکان عقب‌مانده ذهنی، ص 62.

[6] مسائل عقب‌ماندگی ذهنی، اداره بهداشت، آموزش و بهزیستی ایالات متحده آمریکا، چاپخانه دولتی واشنگتن، 1969، ص 2.

[7] آموزش و پرورش کودکان عقب‌مانده ذهنی، ص 66 تا 69.

 

 

کلمات کلیدی

کودکان عقب مانده ذهنی

مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش