تحقیق درباره ي بهداشت رواني
تحقیق درباره ي بهداشت رواني
تعریف:
بهداشت رواني اصطلاحي است كه براي توصيف هر سطح شناختي و يا عاطفي به خوبي و يا همچنين به عدم وجود اختلال رواني در فرد نيز گفته ميشود.
از چشماندازهاي روانشناسي مثبت يا كلي نگري بهداشت رواني ممكن است شامل لذت بردن از زندگي و فراهم آوردن تعادل ميان فعاليتهاي زندگي و تلاشهايي براي دستيابي به حالت متناسب رواني است.
سازمان بهداشت جهاني تعريف بهداشت رواني را اينطور تعريف ميكند: حالت خوب (متعادل) كه فرد متوجه تواناييهايش هست، ميتواند در مقابل استرسهاي نرمال روزانه واكنش درستي نشان دهد، ميتواند در كارش را مفيد و به درستي انجام دهد و همچنين ميتواند با اجتماع سازگار باشد.
همچنين قبلاً اظهار گشته بود كه تقريباً ميتوان گفت هيچ تعريف رسمي و دقيقي از اين اصطلاح (بهداشت روان) تاكنون ارائه نشده است. تفاوتهاي فرهنگي، ارزيابيهاي انتزاعي، تئوريهاي حرفهاي رقابيتي همهي اينها بر چگونگي تعريف كردن از «بهداشت روان» تأثيرگذار است.
پيشينه:
* در اواسط قرن نوزدهم، ويليام سويتزر اولين كسي بود كه توانست از اصطلاح «بهداشت روان» تعريف قابل قبولي را ارائه كند، كه اين تعريف به اين صورت بود كه انجام كارهاي در حالت بهبود مثبت سلامت روان.
* ايساك راي، نيز يكي از سيزده محقق و كاشف سازمان بهداشت آمريكا است، وي پيش از اين بهداشت ذهني را به عنوان هنري كه ذهن را در برابر اثرپذيريها و اغتشاشاتي كه ممكن است انرژي ، رشد و كيفيت انجام كار را در آن به عقب بيندازد معرفي ميكند.
* در آغاز قرن بيستم، كليفورد بيرس كميتهي ملي بهداشت ذهن را تأسيس كرد و اولين كلينيك سلامت روان را در ايالات متحده امريكا تأسيس نمود.
تندرسي رواني
سلامت رواني ميتواند ميتواند به عنوان يك عامل تداومي باشد در جايي كه سلامت روان ميتواند ارزش هاي متفاوتي داشته باشد. تندرستي رواني به طور كلي به عنوان يك ويژگي مثبت در نظر گرفته ميشود، حتي اگر مشخصههاي يك شرايط سلامت روان را نداشته باشد. اين تعريف از سلامت روان مفاهيمي مثل تندرستي احساسي (رفاه عاطفي)، توانايي داشتن يك زندگي پُربار و خلاقانه و انعطافپذيري در مقابله با چالشهاي اجتنابناپذير زندگي را در ذهن ما تداعي ميكند. بسياري از سيستمهاي خوددرماني و كتابهاي خودآموز روش هاي و فلسفههايي از استراتژيها و تكنيك هايي كه ميتواند براي بهبود تندرستي روان و سلامت افراد مؤثر باشد را ارائه كردهاند.
روانشناسي مثبت گرا در مقولهي سلامت روان روند افزايشي را دنبال ميكند.
يك مدل جامع از سلامت روان به طور كل شامل مفاهيم بر اساس انسانشناسي، آموزش، دين و مفاهيم اجتماعي است كه مثل همان چشماندازهاي تئوريك از منظر شخصيتي، اجتماعي، كلينيكي، سلامتي و روانشناسي بهبود بررسي ميكند.
يكي از نمونههاي سلامت توسط ميرز، سويني و ويتمر مطرح شده است. كه اين مدل شامل پنج آموزهي زندگي است: ذات يا معنويت، كار و اوقات فراغت، دوستي، عشق و توجه به خود – و با 12 زير شاخه- احساس ارزش، حس كنترل، باورهاي واقعبينانه، آگاهيهاي عاطفي و مقابله با آنها، حل مشكلات و خلاقيت، حس شوخطلبي، تغذيه، ورزش، مراقبت از جسم، مديريت استرس، هويت جنسي و هويت فرهنگي – تمام اين مسائل به عنوان ويژگيهاي فردي است كه ميتوان وي را داراي سلامت روان يا تندرستي رواني دانست. مفاهيمي كه نامبرده شده مفهومي از پاسخها و واكنشهاي ما در مقابل چرخهي زندگي ماست به نحوي كه بتواند در بهبود سلامت روح و وان ما به ما كمك كند. ناگفته نماند كه بسياري از جمعيت ايالات متحده در مورد بهداشت روان و يا سلامت ذهني هيچ آموزشي نديدهاند.
عدم اختلال روانی
بهداشت رواني همچنين ميتواند به عنوان فقدان شرط مهم بهداشت روان (به عنوان مثال تعريف شده در مطلبي از تشخيص بيماريها را در كتابچه راهنماي تشخيصي و آماري) تعريف شود، و حاكي از سلامت روان است بيش از شرايطي كه فقط از يك اختلال رواني يا بيماري نشأت ميگيرد. بنابراين تأثير اجتماع، فرهنگ، شرايط جسمي، آموزش و غيره ، همه ميتواند بر سلامت روان يك فرد در جامعه تأثيرگذار باشد.
ملاحضات فرهنگي و مذهبي
سلامت روان هم از لحاظ اجتماعي ساخته ميشود و هم از همين منظر (اجتماعي) تعريف ميشود؛ به اين صورت كه: حرفههاي مختلف، گروهها، جوامع و فرهنگ ها ميتواند شيوههاي بسيار متفاوتي از هم در درك مفهوم و توضيح دقيق آن ، دلايل و علائم آن داشته باشند. بنابراين بسياري از متخصصين هم تجربيات و پيشزمينههاي ذهني مذهبي و فرهنگي متفاوتي در اين زمينه دارند كه ممكن است بر روش آنها در طول درمان تأثير گذار باشد.