رويكردهاي برنامه درسي براي آموزش نخبگان با تأكيد بر كشور ايران
رويكردهاي برنامه درسي براي آموزش نخبگان با تأكيد بر كشور ايران
مجتبي تجري[1]
چكيده
نظام آموزشي ايران رويکردي جدي به نخبهپروري دارد.نظامهاي آموزشي نخبهپرور با شناسايي دانشآموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند. در اين ميان، برنامه درسي از ابزار و ارکان اصلي و زمينهساز براي تحقق رويکرد نخبهپروري در نظامهاي آموزشي نخبهپرور است.از طرفي نخبگان را مي توان در دو طيف تجزيهگرا و تركيبگرا دستهبندي نمود. نخبگان تجزيهگرا توان و استعدادشان در يك زمينه مشخص علمي و نظري، به صورت محض متمركز شده و نخبگان تركيبگرا توانائي بروز عملياتي نخبگي خود را در شرايط بيثبات، متغيّر، و دشوار، در حوزههاي چندزمينهاي و بين رشتهاي، دارند. در مقاله حاضر، زمينههاي مناسب براي فعاليت نخبگان تجزيهگرا و تركيبگرا با تأكيد بر نياز كشور مورد بررسي قرار ميگيرد. سپس مشخصهها و نيازمنديهاي برنامه درسي مناسب براي پرورش نخبگان تجزيهگرا و تركيبگرا در دو طيف برنامه درسي تجزيهگرا و برنامه درسي تركيبگرا مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد.
كلمات كليدي: نخبگان تجزيه گرا، نخبگان تركيب گرا، برنامه درسي نخبه پرور، برنامه درسي تجزيه گرا، برنامه درسي تركيب گرا
Curriculumapproach for elite education with emphasis onIran
Abstract
Serious approach to Iran's educational system has elitism. elitism educational systems to identify students with potential, intelligent, talented and capable, and to provide appropriate, are trying to develop their potential talents and abilities.Meanwhile, the main elements of the curriculum and the underlying tools and approaches for achieving the educational systems elitism iselitism.However, the elites can be categorized in two spectra analysis oriented and oriented composition.Ability and talent in a specific field analysis orientedelite scientific and theoretical, to focus upon and develop the operational capability oriented composition elite of the elite in the unstable, variable, and difficult, and in interdisciplinary areas Severalfieldhave.At present, suitable areas for activities and oriented composition eliteanalysis orientedelitewith emphasis on the need to be examined.The features and requirements for curriculum development and elite analysis orientedcomposition.curriculumanalysis oriented and curriculum oriented composition two spectra is discussed.
Key words: analysis orientedelite,oriented composition elite, elitism curriculum, curriculumanalysis oriented elite, curriculumoriented composition elite
مقدمه:
نظام آموزشي ايران رويکردي جدي به نخبهپروري دارد.نظامهاي آموزشي نخبهپرور[2] با شناسايي دانشآموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند. در اين ميان، برنامه درسي از ابزار و ارکان اصلي و زمينهساز براي تحقق رويکرد نخبهپروري در نظامهاي آموزشي نخبهپرور است. برنامه درسي مي تواند با اتخاذ رويكرد مناسب جهت تربيت نخبگاني كه بتوانند در انواع محيط ها به كار پرداخته و توانايي هاي بالقوه خود را آشكار نمايند. برنامه درسي به عنوان يكي از ستون هاي الزامي سازه علوم تربيتي نقش بي بديلي در عملكرد هاي تربيتي داشته است. و حتي پا را از قلمرو رسمي بودن بيرون گذاشته، فرايند هاي غير رسمي را در بر گرفته است.(اسكندري، 1387)، ما در اين مقاله به بررسي دو طيف از برنامه درسي در آموزش نخبگان مي پردازيم و از مزايا و معايب هر كدام سخن به ميان مي آوريم، با توجه به اينكه در اين مقاله روي سخن ما در مورد رويكرد هاي برنامه درسي است، از تعريف برنامه درسي خودداري نموديم و آن را به عنوان دانش پيشين خواننده تصور نموده ايم.
رويكردهاي برنامه درسي:
در يك تقسيم بندي مي توان رويكرد هاي برنامه درسي را به 2 طيف كلي تقسيم نمود، كه در اين تقسيم بندي از يك سو برنامه درسي تجزيه گرا وجود دارد و از سوي ديگر برنامه درسي تركيب گرا كه در اينجا به توضيح اجمالي هريك از اين رويكردها مي پردازيم:
رويكرد تجزيه گرا:
رويكرد تجزيه گرا يا رويكرد موضوع محور با هدف دستیابى به رشد و تحول شناختى و دانش و اطلاعات موجود در موضوع درسى است(فتحى و اجارگاه، 1377). در اين رويكرد دانش درسي به موضوعات كاملا مجزا تقسيم بندي مي شوند و هر كتاب درسي به موضوع خاصي مي پردازد و آن موضوع را بررسي مي نمايد به عنوان مثال وقتي دانش آموز سركلاس جغرافيا قرار مي گيرد، معلم تمام سعي خود را بر آن دارد كه فقط موضوعاتي كه مرتبط به جغرافياست به وي بياموزد، و از طرح مسائل غير مرتبط با موضوع به طور جدي خودداري مي نمايد، زيرا وي معتقد است كه مسائلي غير از موضع درسكلاس وي در كلاس هاي ديگر مطرح مي گردد. دانش آموز در اين رويكرد توانايي بسيار ضعيفي در ارتباط دادن موضوعات درسي به هم خواهند داشت و در بهره گيري دانش خود در محيط واقعي با مشكل مواجه مي گردند. در اين رويكرد علاو بر روش سخنرانى، از سایر روشهاى آموزشى، همچون مباحثه، کنفرانس، (گزارش شفاهى)، مناظره و مانند آن نیز، در کلاس استفاده مىشود).میلر، ترجمه مهرمحمدى، 1379)
رويكرد تركيب گرا:
در رويكرد تركيب گرا مفاد درسي به صورت بستههائي تركيب شده از موضوعات در زمينههاي مختلف و مرتبط به فراگيران ارائه ميشود. و موضوعات درسي به عنوان مسائل و مباحثي كه كاملا از هم جدا هستند در نظر گرفته نمي شوند. يا به تعبير دكتر مهر محمدي برنامه درسي تركيبي، درهمآمیختن حوزههاى محتوایى یا موضوعات درسى است که به طور جداگانه و مجزا از یکدیگر در نظامهاى آموزشى سنتى در برنامه درسى مدارس گنجانده شده است(مهرمحمدى، 1378) و در برنامههاى درسى تلفیقى دانشآموزان ارتباط برنامهها را با زندگى واقعى و عینى در مىیابند و توانایى مواجهه با مسایل زندگى در آنها به وجود مىآید.(مهرمحمدى، 1380)
نخبه و نخبه پروي:
نخبه در لغت به معنی برگزیده،زبده،بهین،انتخابشده هرچیزیو یا هر شخص و صاحب فکر و اندیشهای را گویند که دارای توانمندی و مهارت فکری و سازماندهی باشد. (دهخدا، ج 13)، به منظور حفظ و حمایت از نخبگان و نظام شایستهسالاری و همچنین استفاده صحیح و مناسب از ظرفیتهای علمی آنان در جهت توسعه کشور،ایجاب میکندمتناسب با دانش و هنر روز،زیرساختها و شرایط لازم را برای تقویت و بالندگی شایستگان فراهم سازیم و از سوی دیگر،آسیبها و چالشهای اساسی را مورد شناسایی قرار داده و در جهت جلوگیری از آفتها و عوامل آسیبرسان اقدام شایستهای به عمل آوریم. ( سالار، 1383)، در واقع هر كشوري براي رسيدن به رشد و بالندگي مورد نظر خويش نيازمند توجه ويژه به نخبگان و پروش آنان است، در اين راه عوامل زيادي موثر و تاثير گذار جلوه مي نمايند كه توجه به آنان امري ضروري در پرورش نخبگان و به ويژه جلوگيري از مهاجرت آنان است، برنامه درسي به عنوان عاملي بسيار مهم نقش مهمي را در اين رابطه بازي مي نمايد.
رويکرد نخبهپروري در نظام آموزشي ايران و جهان
حمايت از نخبگان و ايجاد فرصت رشد براي آنان، از وظايف مهم نهادهاي اجتماعي و به ويژه نهاد تعليم و تربيت است. اين وظيفه گاه به عنوان وظيفه شاخص و محوري در برخي از نظامهاي آموزشي ظاهر ميشود. به عبارت ديگر، در برخي نظامهاي آموزشي رويکردي جدي به نخبهپروري مشاهده ميشود. در اين ميان، برنامه درسي به معناي گسترده آن يعني طرحي جهت آماده کردن مجموعهاي از فرصتهاي يادگيري براي افراد تحت تعليم (خوي نژاد، 1380) از ابزار و ارکان اصلي و زمينهساز براي تحقق رويکرد نخبهپروري در نظامهاي آموزشي نخبهپرور است. به عبارت ديگر، برنامه درسي ميتواند امکان تحقق نخبهپروري را در نظامهاي آموزشي نخبهپرور فراهم بکند. نظامهاي آموزشي نخبهپرور با شناسايي دانش آموزان بالقوه باهوش، بااستعداد و توانمند، و فراهم کردن امکانات مناسب، تحت برنامه درسي ويژهاي سعي دارند تواناييها و استعدادهاي بالقوه آنها را شکوفا کنند و افرادي را تربيت کنند که در آينده با در دست گرفتن پستهاي مديريتي و تخصصي، کشورشان را به سوي پيشرفت و توسعه سوق دهند. نظام آموزشي ايران نيز از جمله کشورهايي است که رويکردي جدي به نخبهپروري دارد. برگزاري جشنوارهها و المپيادهاي گوناگون، ايجاد مدارس و دورههاي ويژه براي دانشآموزان تيزهوش و داراي استعدادهاي ويژه، برگزاري امتحانات متعدد براي آماده سازي عمومي و تهييج دانش آموزان براي شركت در المپيادها، و نيز سنجش كيفيت عملكرد نظام آموزشي براساس ميزان المپياديهاي موفق، برخي از نشانههاي گرايش نظام آموزشي ايران به نخبهپروري است. اما مسئله قابل تأمل اين است كه درصد بسياري از نخبگان پرورش يافته در ايران، به کشورهاي ديگر مهاجرت كرده يا مسائل روحي و رواني متعددي دسته و پنجه نرم مي كنند. در واقع پديده فرار مغزها تبديل به يك معزل جهاني شده است و نظريه نظام جهاني[3]يکي از نظريههاي تبيين کننده فرار مغزها است. در اين نظريه، سرمايهداري تاريخي به عنوان سيستمي تعريف ميشود كه انباشت بي انتهاي سرمايه، هدف و غايت اقتصادي است. اين سياست اقتصادي به مبادله فرهنگي نابرابر بين كشورهاي پيرامون و مركز ميانجامد. در نتيجه اين نابرابري، جريان سرمايه خالص زيادي از كشورهاي پيرامون به مركز سرازير ميشود. فرايند فرار مغزها نيز قسمتي از فرايند كلي انباشت سرمايه از كشورهاي پيرامون به مركز محسوب ميشود. بنابراين، در نظريه نظام جهاني تفاوت توسعه اقتصادي در كشورهاي پيرامون و مركز منجر به مهاجرت بين المللي ميشود. جريان كالاها، خدمات، اطلاعات، سرمايه، و نيروي كار يك رابطه مبادله نامتقارن را بين كشورهاي مركز و پيرامون منعكس ميكند که به پيشرفت مركز و پسرفت پيرامون ميانجامد (Peacock & Hoover, 1998).
چرا نخبگان ايراني مهاجرت ميکنند؟
در پژوهشي، صالحيعمران (1385) بر اساس مفاهيم نظريه جاذبه- دافعه[4] به بررسي علل مهاجرت نخبگان از ديدگاه اعضاي هيات علمي پرداخته است. بر اين اساس مهمترين عوامل رانشي و درون مرزي موثر در مهاجرت نخبگان علمي به خارج از کشور به ترتيب اهميت عبارت بودند از: عدم توجه اجتماعي به ارزش فعاليتهاي علمي، نبود تسهيلات لازم براي پژوهش، پايين بودن حقوق و دستمزد و احساس وجود تبعيض و نابرابري در جامعه، و دسترسي محدود به منابع علمي. همچنين جاذبهها و مولفههاي برونمرزي موثر در مهاجرت نخبگان علمي به ترتيب اهميت شامل: امکانات مادي و رفاهي بهتر براي زندگي، ارتقاء رشد علمي و حرفهاي، وجود فرصتهاي شغلي بهتر، دسترسي به حقوق و دستمزد بيشتر، آسايش رواني و اجتماعي بهتر براي خود و خانواده، علاقه به زندگي در يک جامعه بدون احساس تبعيض، و ارتباط بهتر تخصص با نيازهاي جامعه خارجي هستد (صالحي عمران، 1385).
طايفي (1380) نيز به بررسي علل خروج نيروهاي متخصص از کشور پرداخته است. در اين تحقيق دو جامعه ايرانيان متخصص مقيم خارج از کشور و متخصصان ايراني که قصد خارج شدن از کشور را دارند مورد بررسي قرار گرفتند. علل اصلي رانشي و کششي نزد دو جامعه مورد بررسي به ترتيب اهميت به شرح جداول 1 و 2 است:
جدول 1 - علل رانشي مهاجرت نخبگان
متخصصان مقيم خارج |
متخصصان با قصد عزيمت |
1- عدم اطمينان به آينده خود و خانواده |
1- عدم تعادل درآمد و هزينه |
2- افزايش فاصله طبقاتي |
2- نبود آزادي فردي و اجتماعي و مسائل طبقاتي |
3- محدوديت آزادي |
3 - نبود امکانات ادامه تحصيل و عدم استفده از متخصصان |
4- فرهنگ ناکارآ |
4- فرصتهاي شغلي محدود و تبعيض در استخدام |
5- کمبود امکانات تحقيقاتي |
5- بي عدالتي و پارتي بازي |
جدول 2- علل کششي مهاجرت نخبگان
متخصصان مقيم خارج |
متخصصان با قصد عزيمت |
1- فرصت ادامه تحصيل |
1- رفاه اقتصادي |
2- رفاه اجتماعي |
2- وجود امکانات براي ادامه تحصيل |
3- تعادل هزينه و درآمد |
3- وجود فرصتهاي شغلي و عدم تبعيض در استخدام |
4- وجود فرصتهاي شغلي و توجه به مهارت و شايستگي |
4- آزادي سياسي و اجتماعي |
5- سيستم آموزشي کارآ |
5- مهاجرت و تشويق اقوام و دوستان |
در پژوهش ديگري، شاه آبادي و ديگران (1385) به بررسي عوامل موثر بر فرار مغزها در ايران پرداخته است. بر اساس نتايج به دست آمده در اين پژوهش، نرخ بيکاري موثرترين عامل اقتصادي بر فرار مغزها است که ارتباط مثبت و معني داري با فرار مغزها دارد.بر اساس تحقيقات مذکور مهاجرت نخبگان دلايلي نظير شرايط رفاهي، فرهنگ و نظاير آن دارد. در واقع، عوامل مختلفي در مهاجرت نخبگان تاثير دارد. بدين لحاظ، در ريشه يابي علل مهاجرت نخبگان داشتن نگاه جامع و سيستمي امري ضروري و اجتناب ناپذير است.
برنامه درسي و نقش آن در تربيت نخبگان
برنامه درسي به چه ميزان در تربيت نخبگان موثر است؟ آيا ما نخبگان را به صورتي تربيت ميكنيم كه آنان در آينده بتوانند به جايگاه در خور خود دستيابند؟آيا آنچه كه در برنامه درسي يك نظام آموزشي نظير نظام آموزشي كشور ايران گنجانده شده است، و رويكرد اتخاذ شده در اين برنامه درسي، ميتواند نقشي را در افزايش يا كاهش مهاجرت نخبگان داشته باشد؟ آيا ميتوان نخبگان را به گونهاي پرورش داد كه بهترين شرايط براي بروز و رشد نخبگي خود را در كشور خود بيابند؟
برنامه درسي يكي از عوامل تاثير گذار در آموزش نخبگان و عامل بازدارنده از به وقوع پيوستن اتفاقات ناگوار همچون مهاجرت نخبگان است.بر اساس دسته بندي سه گانهاي كه در مورد عوامل موثر بر مهاجرت نخبگان ارائه شد، برنامه درسي نيز از سه وجه در مهاجرت نخبگان موثر باشد.
در وجه اول، برنامه درسي با ارتقاء دانش عمومي و سطح تخصصي جامعه، ميتواند منجر به بهبود وضعيت عمومي جامعه و افزايش مطلوبيت آن، رفاه بيشتر، و در نتيجه كاهش مهاجرت گردد.
در وجه دوم، برنامه درسي ميتواند با ايجاد باورها و شكل دادن مناسب ارزشها، مطابق با موازين ارزشي موجود در جامعه مهاجر فرست، منجر به ايجاد مطلوبيت شرايط فرهنگي جامعه و كاهش مهاجرت گردد. و بالعکس آن، برنامه درسي ميتواند با آرمان قراردادن و شكل دادن ارزشهاي متجلي شده در كشورهاي مقصد، و از بين بردن ارزشهاي متجلي شده در كشور مبداء، منجر به افزايش مهاجرت گردد.
در وجه سوم نيز، برنامه درسي ميتواند با ارائه آموزشهاي مناسب به افراد در سطوح عمومي، تخصصي، و نيز نخبگان، نوع خاصي از مهارتها و دانش را در فراگيران ايجاد نمايد كه توان بهتري براي كاربست يافتهها و آموختههاي خود در شرايط كشور خود را داشته باشند. و نيز بالعكس، برنامه درسي ميتواند افراد، متخصصين و نخبگاني را تربيت كند كه توانائيهاي خاص آنان قابليت كاربرد در محيط و شرايط كشور خود را نداشته باشد.
با توجه به عمومي بودن دامنه وجوه اول و دوم، و همچنين آموزشهاي سطوح عمومي و تخصصي در وجه سوم، و نيز با توجه به موضوع بحث حاضر، در ادامه مقاله، به دامنه تاثير برنامه درسي در وجه سوم آن و در محدوه تربيت نخبگان متمركز ميشويم. بر اين اساس، ابتدا لازم است به اين موضوع توجه كنيم كه آيا مقوله پرورش نخبگان به صورت خاص، در كشوري نظير ايران معنادار است يا خير. سپس، رويكردهاي متفاوتي که برنامهدرسي ميتواند از منظر وجه سوم، شرايط مختلفي براي كاربست يافتههاي نخبگان فراهم سازد را مورد بحث و بررسي قرار دهيم. و در نهايت رويكردي كه شرايط مطلوبتري از منظر اين وجه فراهم ميسازد را مورد توجه و بررسي بيشتر قرار ميدهيم.
رويكردهاي برنامه درسي تجزيهگرا و برنامه درسي تركيبگرا در آموزش نخبگان
نكته قابل توجه اين است كه نوع برنامه درسي رايج در كشورهاي در حال توسعه گرايش زيادي به تربيت نخبگان در رويكرد تجزيهگرا دارد. به عبارت ديگر كشورهاي در حال توسعه، تلاش خود را براي تربيت متخصصين و نخبگاني صرف ميكنند، كه امكان كاربست يافتههاي خود را در كشورهاي خود نداشته، و مجبور به مهاجرت هستند. به عبارت ديگر، نخبگان را نيز ميتوان براي فعاليت در شرايط نامناسبي كه معمولا در كشورهاي در حال توسعه وجود دارد، تربيت نمود. اما تربيت نخبگان براي چنين شرايطي بايد داراي چه خصوصياتي باشد؟ براي پاسخ به اين سوال، بايد به خصوصيات اجمالي برنامهدرسي در دو رويكرد تجزيهگرا و تركيبگرا بپردازيم.
جدول 3، برخي از وجوه تمايز و خصوصيات رويكردهاي برنامه درسي تجزيهگرا و برنامه درسي تركيبگرا را مورد اشاره قرار ميدهد. در مورد سازوكارهاي عملي در رويكرد تركيبگرا به (مجيدي 80) و (مجيدي 86) نگاه كنيد.
جدول 3– برخي از وجوه تمايز و خصوصيات رويكردهاي برنامه درسي در تربيت نخبگان
رويكرد برنامه درسي تجزيهگرا |
رويكرد برنامه درسي تركيبگرا |
مفاد درسي به صورت مستقل و مجزا از هم به فراگيران ارائه ميشود. |
مفاد درسي به صورت بستههائي تركيب شده از موضوعات در زمينههاي مختلف و مرتبط به فراگيران ارائه ميشود. |
موضوعات به صورت مستقل، پله پله و سلسله مراتبي، و در جلسات مخصوص به خود و به صورت متمايز ارائه ميشود. |
ارائه تدريجي و توأم موضوع در جلسات مختلف و مرتبط، و شكل گيري تدريجي يادگيري در موضوعات در سطوح و لايههاي مختلف به صورت مرحله به مرحله و تدريجي صورت ميگيرد. |
تا موضوع پيشنياز فراگرفته نشده باشد، موضوع پس نياز مجاز به طرح نيست. |
موضوعات پيشنياز و پس نياز بارها و در شرايط مختلف، بنا به نياز و خصوصيات فعاليتهاي درسي و كلاسي به صورت توأم و بدون تقدم و تأخر الزامي ارائه ميشوند. |
بر دروس پايه تاكيد بيش از حد ميشود و تمام دروس در دروس پايه خلاصه ميشود. |
بر آموزش مهارتهاي زندگي، و مهارتهاي انجام فعاليتهاي علمي و تخصصي و مديريت خود و كار تاكيد ميشود. |
جزئيات مفاد، محتوا و دانشي كه بايد فراگير ياد بگيرد، تعيين ميشود. |
بر آموزش چگونه يادگرفتن و انتقال فرادانش به جاي دانش تاكيد ميشود. |
بر حفظ كردن جزئيات مفاد و محتوا تاكيد ميشود. |
بر انتقال روح موضوع و يافتن بصيرت در درك ابعاد مسئله تاكيد ميشود. |
ارزيابي(Evaluation) تماما از جنس سنجش (Assessment) محسوب ميشود. |
ارزيابي تا حد زيادي بصيرتي و توصيفي است. |
تاكيد بر امتحانات مكرر است. |
تاكيد بر تجربه مبتني بر اكتشاف و شهود شخصي مكرر و مستمر است. |
تاكيد بر سنجش خرده اهداف آموزشي است. (اهداف آموزشي به صورت خرد تعيين و دنبال ميشود). |
بر اهداف كلان آموزشي تاكيد ميشود. |
آموزش موضوع محور است. |
آموزش مسئله محور است. |
آموزش در محيط كاملا خشك و انتزاعي كلاس و كتاب درسي و امتحان صورت ميگيرد. |
آموزش در محيط حتيالامكان بسيار نزديك به شرايط كاربرد اتفاق ميافتد. شخص عملا مسائل را در شرايطي مسئله محور، پروژه محور و عملياتي تجربه ميكند. |
فراگير منفعل، و شنونده و گيرنده محتواي از پيش تعيين شده است. |
فراگير، فعال و در تعامل جدي در فرايند يادگيري، و داراي نقش اساسي در تعيين مسير آموزشي، مبتني بر استعدادهاي شخصي است. |
فارغالتحصيلان، توانمند در انجام كارهاي كليشهاي و از پيش تعيين شده در حوزه مشخص تربيت ميشوند. توان فعاليت در كارهائي نظير مونتاژ و نگهداري را دارند. |
فارغالتحصيلان، توانمند در انجام كارهاي متنوع، در شرايط محيط واقعي، ارائه خلاقيت در فعاليتها و تصميم گيريها، و قدرت مديريت كار تربيت ميشوند. توان انجام طراحي و شكل دادن پديدهها و مصنوعات خلاقانه و جديد را دارند. |
تمايزهاي محيط كار و فعاليتهاي تخصصي در كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته
اما يك نخبه در يك كشور در حال توسعه نظير ايران، در مقايسه با يك كشور توسعه يافته، چه شرايط متفاوت و متمايزي را از نظر محيط كار تجربه ميكند؟برخي از مهمترين اين وجوه را بتوان به صورت اجمالي مورد اشاره قرار داد. جدول 4 وجوه مهمي از اين تمايز را ترسيم ميكند.
جدول 4– برخي از تمايزهاي محيط و شرايط كار از منظر كاربست تخصص در سطح تخصصي يك نخبه
كشورهاي درحال توسعه |
كشورهاي توسعه يافته |
جايگاههاي نامشخص، وظايف ناهمگون، استفاده از تخصصها در خارج از جايگاه تخصصي خود، و بدون تعريف مشخص به شدت مشاهده ميشود. |
جايگاههاي كاري و تخصصي كاملا مشخص، تعريف شده، و نهادينه شده است. |
سازوكار مديريت پروژه در حوزههاي تخصصي به بلوغ نرسيده و جايگاه متخصصين در پروژه مشخص نيست. |
سازوكار مديريت پروژه در حوزههاي تخصصي به بلوغ رسيده و جايگاه هر متخصص در پروژه كاملا تعريف شده و مشخص است. |
ثبات در فعاليتهاي تخصصي وجود ندارد. |
ثبات نسبي در فعاليتهاي تخصصي وجود دارد. |
افراد در انجام فعاليت در سطوح بالاي تخصصي، پشتوانههاي تخصصي حوزههاي مرتبط را به سادگي دريافت نميكنند، و خود مجبور به درگير شدن در حوزههاي ديگر هستند. |
افراد در انجام فعاليت در سطوح بالاي تخصصي، جايگاه مناسب تخصصي خود را يافته و خدمات، پشتوانهها و تعاملات لازم را در ساير حوزههاي تخصصي، بدون نياز به درگير شدن در آن حوزهها دريافت ميكند. |
درك صحيح مديريت عمومي از فعاليتهاي تخصصي در سطح پائيني است. شرايط كاري ايجاد شده براي فعاليتهاي تخصصي در حوزههاي عمومي، بسيار دشوار و مستلزم درگير شدن خبره در حوزههاي عمومي فراواني است. |
سازوكار فعاليتهاي تخصصي در مديريت عمومي وجود داشته و بارها تجربه شده است. شرايط كاري ايجاد شده براي فعاليتهاي تخصصي در حوزههاي عمومي، كاملا مشخص است و خبره معمولا در حوزههاي عمومي درگير نميشود. |
در بسياري از حوزهها امكان دسترسي به خبرگان و متخصصان لازم وجود ندارد. ضمن آنكه سازوكار مشخصي براي يافتن متخصصان مورد نياز، و نيز جذب و پشتيباني مالي و رفاهي از آنها در پروژه وجود ندارد. به همين لحاظ بكارگيري متخصصين لازم در پروژهها متناسب با جايگاه نياز با دشواري انجام ميشود. |
امكان دسترسي به خبرگان و متخصصان در حوزههاي مختلف وجود دارد، و سازوكارهاي يافتن متخصصان مورد نياز و نيز سازوكار جذب و پشتيباني مالي و رفاهي از آنها در پروژه وجود دارد. به همين لحاظ متخصصين لازم در پروژهها متناسب با جايگاه نياز آنها مشغول به كار ميشوند. |
همكاري و تعاملات درون گروهي و برون گروهي، و بين موسسات فني و تخصصي بسيار ضعيف است، و افراد و گروهها، هر يك مستقلا براي خود به فعاليت ميپردازند؛ و از ياري ساير افراد و گروهها در يك كار منسجم بهرهمند نميشوند. |
همكاري و تعاملات درون گروهي و برون گروهي، و بين موسسات فني و تخصصي نهادينه شده است. افراد و گروهها، در كارهاي تخصصي به شدت از همكاري و ياري يكديگر استفاده ميكنند. |
تمايز درمهارت و دانش نخبگان
با نگاه اجمالي به وجوه تمايز قيد شده در رابطه با محيط و شرايط كار در کشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته، بلافاصله اين سوال در ذهن مجسم ميشود كه: "چه نخبگاني ميتوانند در شرايط بدون ثبات، تعريف نشده، بدون سازوكار و نامتجانس كشورهاي در حال توسعه فعاليت كنند؟". آيا اصولا هيچ نخبهاي توان فعاليت در چنين شرايطي را ندارد؟ پاسخ اين سئوال قائدتا منفي است؛ زيرا بسياري از نخبگان را مشاهده ميكنيم كه در همين شرايط نامطلوب فعاليت كرده، و اثر بخشي قابل ملاحظهاي هم داشتهاند. اما در مقابل بسياري از نخبگان را هم مشاهده ميكنيم كه در اين شرايط، توان ادامه فعاليت را نداشته، يا مجبور ميشوند در شرايط نامطلوب و حتي نامرتبط با حوزه تخصصي خود به فعاليت پرداخته و دچار مشكلات فراوان شوند، و يا مجبور به مهاجرت گردند. به نظر ميرسد از اين منظر بتوان دو دسته از نخبگان را از يكديگر تفكيك كرد. تفاوت اين دو دسته از نخبگان چيست؟ آيا نخبگان دسته اول داراي توانمنديهاي متفاوتي هستند؟ آيا ميتوان نخبگان را به گونهاي تربيت نمود كه داراي چنين توانمنديهائي باشند؟ جدول 5 به اجمال به تبيين تمايزهاي بين اين دو دسته از نخبگان ميپردازد. با توجه به خصوصياتي كه در اين جدول ذكر شده است، ما اين دو دسته از نخبگان را تركيبگرا (يا نخبگان تربيت شده با رويكرد تركيبگرا) و تجزيهگرا (يا نخبگان تربيت شده با رويكرد تجزيهگرا) ميناميم.
جدول 5– تمايزهاي موجود بين خصوصيات دو دسته نخبگان تركيبگرا و تجزيهگرا
خصوصيات نخبگان تجزيهگرا |
خصوصيات نخبگان تركيبگرا |
تنها در يك حوزه تخصصي كاملا مشخص داراي مهارت و دانش در سطح بسيار بالا است، اما در حوزههاي جنبي و مرتبط اصلا تخصص ندارد. |
در مجموعهاي از حوزههاي به هم پيوسته داراي مهارت و دانش در سطح بالا و در برخي از آنها در سطح بسيار بالا است. |
تنها توان فعاليت در حوزه زمينه تخصصي محدودي را دارد. |
توان فعاليت در حوزههاي چند زمينهاي را دارد. |
فعاليت در شرايط متغيير و بدون ثبات، براي وي امكان پذير نيست. |
توان فعاليت در شرايط متغيير و بدون ثبات را دارد و متناسب با شرايط محيط خود را منطبق ميكند. |
شرايط محيط كاري بايد از قبل براي او فراهم شده باشد. |
توان فراهم كردن شرايط محيط كاري مناسب براي فعاليت مورد نظر و كارآفريني را دارد. |
در نظام آموزشي مبتني بر رويكرد تجزيهگرا پرورش يافته است. |
در نظام آموزشي مبتني بر رويكرد تركيبگرا پرورش يافته است. |
توانائي مديريت كردن فعاليت تخصصي خود را حتي در حوزه تخصص خود ندارد. |
ميتواند فعاليت تخصصي چند زمينهاي و پيچيدهاي را در شرايط مختلف مديريت كند. |
با مقايسه جدول 4 و جدول 5 ميتوان دريافت كه نخبگان تجزيهگرا، تنها در صورتي توان كاربست يافتههاي خود را مييابند، كه شرايط مناسب و از پيش آماده شدهاي براي فعاليت آنها فراهم شده باشد. شرايطي كه معمولا در كشورهاي در حال توسعه كمتر يافت ميشود. اين نخبگان معمولا در كاربست دانش و مهارت خود، در كشورهاي درحال توسعه دچار مشكل ميشوند و به همين دليل به كشورهاي توسعه يافته مهاجرت ميكنند. اما نخبگان تركيبگرا توان فعاليت در هر دو دسته از كشورها را دارا هستند.
نتيجه گيري
مسائلي همچون جهاني شدن با تشديد شرايط ظهور و اثرگذاري نابرابريها ميان کشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته، و ايجاد يک بازار کار جهاني فرصتهاي جديدي به ويژه براي نيروي انساني متخصص و ماهر فراهم نموده و در نتيجه موجب افزايش مهاجرت نخبگان شده است. ايران نيز درگير پديده آموزش نخبگان و مهاجرت نخبگان است و بسياري از نخبگان ايراني به کشورهاي ديگر که عمدتا جزو کشورهاي توسعه يافته محسوب ميشوند، مهاجرت ميکنند. در مهاجرت نخبگان عوامل مختلفي دخالت دارند كه از مهمترين آنها ميتوان به عدم امکان و توان كاربست تواناييها و تخصص نخبگان در درون کشور خود اشاره کرد. محيطهاي كاري در كشورهاي در حال توسعه عموما به گونهاي است که نخبگان تجزيهگرا امکان كاربست دانش، مهارتها و تخصص خود را در كشورهاي خود ندارند ولي نخبگان تركيبگرا ميتوانند توانمنديهاي خود را در اين محيطها نيز بکار گيرند. اين در حالي است كه كشورهاي در حال توسعه، و از جمله ايران از يك سو به نخبهپروري و پرورش نخبگان اهتمام جدي دارند و از سوي ديگر، رويکرد برنامه درسي در اين كشورها گرايش به تربيت نخبگان تجزيهگرا دارد. در نتيجه نخبگان تربيت شده در کشورهاي در حال توسعه براي قرار گرفتن در محيطهاي کاري متناسب با تواناييها و تخصص خود به کشورهاي توسعه يافته مهاجرت ميکنند. به نظر ميرسد، برنامه درسي ميتواند در اين ميان نقشي اساسي در پرورش و تربيت نخبگان و همچنين کاهش مهاجرت آنان به کشورهاي توسعه يافته ايفا کند. ايران و ساير كشورهاي در حال توسعه ميتوانند با گرايش به سمت رويكرد تركيبگرا در برنامههاي درسي خود، نخبگان و متخصصيني را تربيت كنند كه بتوانند در شرايط ناپايدار، متغير، دشوار و بلوغ نايافته محيطهاي کاري کشور خود به فعاليت بپردازند، . از همين رو، طراحي معماري نظام آموزشي بايد با مد نظر قراردادن اين موضوع، رويكرد مناسبي را اتخاذ نموده و سازوكاري را فراهم آورد كه نظام آموزشي كشور، به عنوان يك ابزار اساسي براي ارتقاء منابع انساني متناسب با نيازمنديها و شرايط بومي کشور محسوب شود، تا نخبگان بتوانند توانمنديها و تخصص خود را در داخل کشور بکار گيرند.
منابع:
[1] اسكندري، حسين. (1387). برنامه درسي پنهان. تهران انتشارات نشر سيما
[2]خوينژاد،غلامرضا.(1380) روشهاي پژوهش در علوم تربيتي. انتشارات سمت
[3] دهخدا،علی اکبر. لغتنامه.ج 13،ص 19779،واژهء نخبه.
[4] سالار، محمد.(1383). مجله اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 11 و 12
[5]شاه آبادي، ابوالفضل؛ كريم كشته، محمد حسين؛ محمودي، عبداله (1385)، بررسي عوامل موثر بر فرار مغزها (مطالعه موردي ايران)، پژوهشنامه بازرگاني، شماره 39: 81-39.
[6]صالحي عمران، ابراهيم (1385)، بررسي نگرش اعضاي هيئت علمي نسبت به علل مهاجرت نخبگان به خارج از كشور (مورد مطالعه: دانشگاه مازندران)، نامه علوم اجتماعي، شماره 28: 80-56.
[7] میلر، جى.پى(1379).نظریههاى برنامه درسى.ترجمه محمود مهرمحمدى، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاهها، چاپ اول
[8] مهرمحمدى، محمود(1378-1377).تلفیق در برنامه درسى:تاریخچه، ضرورت، معیارها و اشکال.مجله پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت،بهار 1378
[9] مهر محمدي، محمود.(1380). برنامه های درسی تلفیقی، رویکردی متفاوت با برنامه های درسی موضوع محوری/ دیسیپلینی (شیوه سنتی). مجله علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س). شماره 29
[10]مجيدي، اردوان، (1380) نظام برتر، آينده آموزش و آموزش آينده، نشر ترمه.
[11]مجيدي، اردوان، (1386) "مستندات مياني معماري كلان نظام آموزشي كشور براي جامعه اطلاعاتي"، موسسه مطالعات راهبردي فنآوري اطلاعات
[12]طايفي، علي (1380)، بررسي علل خروج نيروهاي متخصص از کشور و راهکارهاي کاهش آن، طرح نيازسنجي نيروي انساني متخصص و سياستگذاري توسعه منابع انساني کشور، تهران، مؤسسه پژوهش و برنامه ريزي آموزش عالي.
[13] فتحى و اجارگاه، کوروش.(1377). اصول برنامه ریزى درسى.چاپ اول، انتشارات ایران زمین.
[14] Peacock, Walter Gillis. Greg A. Hoover. 1998. "Divergence and Convergence in International Development: A Decomposition Analysis of Inequality in the World System." American Sociological Review 53 (4): 838-852.
[1]دانشجوي كارشناسي ارشد برنامه ريزي آموزشي دانشگاه مازندران
[2]Elitism
[3]System World
[4]Pull-Push factors