خانواده و نقش آن در جامعه
نخستین محیطی که کودک در آن پرورش می یابد و در رفتار بعدی فرد فوق العاده موثر است، خانواده است. آنچنان که حتی عده ای از جرم شناسان آن را عامل سلامت یا بیماری آینده فرد ذکر کرده اند و مخصوصا ظهور آثار آن را در دوره جوانی فوق العاده دانسته اند.
جامعه شناسان رابطه ای بین جنایات و حیات خانوادگی یافته اند به طور ی که میزان جنایات را در خانواده از هم گسسته بسیار زیاد می دانند. رویدادهای خانوادگی در سرنوشت افراد موثرند، روابط ناخوشایند والدین، فوت و طلاق، جدایی و متارکه، مشکلات بسیاری برای افراد می آفرینند. بررسی جامعه شناسان نشان داده است که افزایش جنایات با مشکلات خانواده ، نسبت مستقیم دارد و این امر در جوامع صنعتی ودر توسعه های شهرنشینی بیشتر نمایان است زیرا در جوامع متراکم و پرجمعیت، کنترل ها ضعیف شده و به سبب تعارض فرهنگی، و رسوم اخلاقی گوناگون و ایدئولوژیهای متفاوت موجب می گردد که دوستی های متقابل کاهش یابد و امکان آشنایی های عمیق از بین رفته و روابط صوری شود. مطالعات انجام یافته دانشمندان و متخصصان علوم اجتماعی و انسانی و دستورات و راهنمایی هایی که پیامبران الهی برای هدایت و رشد و کمال و تربیت انسانها از منبع وحی ابلاغ کرده اند بر نقش نهاد خانواده به عنوان اصلی ترین کانون پرورش و تربیت تاکید شده است.
در واقع خانواده، زنجیره ارتباطی اجتماع و تضمین کننده آرامش و ثبات جامعه است. کودکان نخستین وابستگی های عاطفی نزدیک و صمیمی خود را در خانواده برقرار می سازند و درونی کردن ارزشها و هنجارهای فرهنگی را در ان آغاز می کنند. کارکرد عاطفی خانواده از نیاز انسان به محبت و وابستگی ها ناشی می شود، بدون وجود محبت و احساس پیوستگی، خانواده ممکن است با مشکلات عاطفی و روانی مواجه گردد.
نقش محبت و تاثیر خانواده به خصوص در سالهای اولیه رشد کودک انکارناپذیر است. کودکانیکه از مراقبت و نوازش مادر محروم بوده و در پرورشگاه ها نگهداری می شوند، رشد عادی آنان دچار اختلال شده و حتی برخی از صاحب نظران اعتقاد دارند که بر رشد ذهنی و هوشی آنان نیز تاثیر منفی گذارد. کودکان برای رشد متعادل و روانی و اجتماعی نیاز مبرمی به آرامش و امنیت و محبت در خانواده دارند.
اهمیت این مساله از آنجا بیشتر آشکار می شود که جامعه شناسان بقا» جامعه را در گرو بقای خانواده و موفقیت و شکست جامعه را در سلامت و یا گسستگی نهاد خانواده، یافته اند. خانواده به عنوان سازمان اجتماعی کوچکی برخوردار از روابط تعاملی والدین فرزندان است و روابط فرزندان، والدین و سایر اعضا» خانواده چون شبکه و نظامی در هم پیچیده است که افراد آن در کنش متقابل با یکدیگر و این نظام در مجموعه ای از نظامهای اجتماعی بزرگتر قرار گرفته است جامعه بزرگتر خود جزئی از زمینه فرهنگی برای الگوهای رفتاری خانواده است و در تثبیت یا تزلزل آن تاثیر دارد. در پژوهشی که انجام گرفته است و در پاسخ به این سوال که هنگام برخورد با مشکلات مایلند آن را با چه کسی در میان گذارند؟ معلم، سرپرست، والدین و دوستان... ۲۷ درصد آنهاوالدین را انتخاب نموده اند که متاسفانه حکایت از سستی روابط عاطفی والدین با فرزندان دارد.
پس لازم است که خانواده به عنوان کسب کانون مقدس بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. همچنین باید:
۱) امنیت خانواده از هر حیث تعیین شود.
۲) نابسامانی ها و اختلافات و بگومگوها تعطیل گردد یا حداقل از انظار کودکان پنهان باشد.
۳) به امر تعلیم و تربیت فرزندان توجه گردد.
۴) به حقوق زوجین از نظر اسلام توجه گردد.
۵) والدین با آموزشهای مستمر با اصول و مبانی تربیتی آشنا گردند "ارتقای سطح فرهنگ خانواده".
۶) والدین تشویق گردند تا ساعات بیشتری را در خانواده و با اعضای آن بگذرانند.
۷) زمینه ها و عوامل ایجاد تزلزل در خانواده از بین برود.
۸) پرورش مذهبی و رعایت اخلاق اسلامی سرلوحه کارها و فعالیت های اجتماعی قرار گیرد.
۹) روح عدالت طلبی و رعایت مساوات بین فرزندان گسترش یابد.
همواره شخصیت فرزندان بویژه در حضور دیگران مورد تکریم قرار گرفته و از سرزنش و تحقیر آنان جدا پرهیز گردد. اگر چه ممکن است در هر خانه ای گهگاهی مشاجره و درگیری رخ دهند، اما هرگز نباید این اختلافات و درگیری ها، به میان فرزندان کشانده شود و از ذکر این گونه مباحث در حضور آنان جدا خودداری گردد. زیرا اساس امنیت آنها را در خانه متزلزل خواهد کرد. باید توجه داشت که زمان برای فرزندان با زمانی که خود در آن رشد یافته اند متفاوت بوده و هرگز نباید توقع داشت نسل جدید نیز همان شیوه پیشینیان را در زندگی پیشه خود سازند. به درستی که حضرت علی(ع) فرمودند: "خوشا به سعادت کسی که فرزندان خود را در برابر نیازهای زمانه تربیت کند".
کارکرد تربیتی خانواده و تاثیر آن در اجتماع
با وجود اینکه خانواده به عنوان کوچکترین و ابتداییترین نهاد اجتماعی عنوان میشود، در صورت توجه به آن میتوان فهمید که این نهاد کوچک نیز پیچیدگیها و کارکردهای خود را دارد. بنابراین، شناخت و توجه به این کارکردها مورد توجه صاحبنظران است. از جمله مهمترین و تأثیرگذارترین این کارکردها میتوان به کارکرد تربیتی خانواده اشاره کرد.
خانواده علاوه بر بهدنیا آوردن فرزند، وظیفهی مهم دیگری هم برعهده دارد و آن توجه به مسائل تربیتی فرزند است. از آنجا که محیط خانواده اولین کانونی است که فرد بعد از تولد در آن قرار میگیرد و اولین تعاملات در این محیط آغاز میشود. بنابراین تآثیرات فراوانی را بر فرد دارد و درحقیقت بخش بزرگی از سرنوشت انسان را بنا مینهد. سلامت، زندگی آینده شغلی و تحصیلی، اخلاق، شخصیت و... همه و همه در محیط خانواده در فرد تشکیل میشود.
بسیاری از روانشناسان معتقدند که سالهای آغازین زندگی فرد نقش مهمی در رشد شخصیت او دارد. خانواده با فراهم کردن محیطی مساعد، ایجاد شرایط مطلوب و نظارت بر تربیت و آموزش فرزندان میتواند این کارکرد را فراهم کند. در گذشته تمام وظایفی که مربوط به تعلیم و تربیت فرد و همچنین آمادهسازی او در مهارتهای شغلی بر عهدهی خانواده بوده است و فرزندان با آموزشهایی که از پدران و مادران و همچنین افراد دیگری فرا میگرفتند با آداب اجتماعی و مشاغل جامعه آشنا میشدند. اما در حال حاضر و با دگرگونی عظیم که در زمینه صنعت، شهرنشینی و رشدیافتگی جوامع به وجود آمده است، کارکرد تربیتی خانواده کمتر شده و مقداری از این وظیفه را مهدکودکها و مؤسسات آموزشی به عهده گرفتهاند. با این وجود باید توجه داشت که هیچ کدام از این سازمانها قادر نخواهند بود مانند خانواده تأثیرات مهمی را در فرد دارد.
اسلام نیز سفارشهای خاصی را برای تربیت فرزند در سراسر دوره کودکی و نوجوانی در اختیار خانواده قرار داده است. سفارشهایی مانند انتخاب اسم مناسب، شیر دادن و از شیر گرفتن، رعایت عدالت، مهرورزی و... همانگونه که امام سجاد(ع) میفرمایند: « حق کودک تو بر تو این است که بدانی وجود او از توست و بد و خوب او در این دنیا به تو ارتباط پیدا میکند و باید بدانی که در سرپرستی او مسئولیت داری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه تربیت کنی و بر عهده توست که او را به خداوند بزرگ راهنمای کنی.» (مکارمالاخلاق صفحه 233)
علاوه بر آن اسلام تأثیرات خانواده در تربیت فرزندان را مهم میداند و سلامت اجتماع را در گروی خانوادهی سالم تعریف میکند. زیرا خانواده سالم فضای امنی را برای همسر و فرزندان فراهم میآورد و فرزند را برای ورود به جامعه آماده میسازد. بنابراین عملکرد و رفتار فرد در جامعه نشاندهنده تربیت صحیح یا غلط آنان توسط والدین است. در صورتی که خانواده به کارکردهای اساسی خود آشنا نباشد، در عملکرد تربیتی نیز با مشکل مواجه است و ممکن است با اقدامات و رفتارهای نادرست، آیندهی فرزندانشان را دستخوش تنشهای بسیار نمایند. بهعنوان مثال، فرزندانی که عواطف و احساسات آنان توسط خانواده، در سنین کودکی تأمین نمیشود ممکن است مشکلاتی داشته باشند. این مشکلات که اغلب با شیطنت، دروغگویی، و لجبازیهای ساده آغاز میگردد، در بزرگسالی ممکن است به بزهکاری و جنایت و... منتهی شود و فرد به موجودی سرکش و طغیانگر تبدیل گردد. سختگیری و توجه بیش از حد والدین یا بیتوجهی آنان نسبت به فرزندان خود، سبب میشود که آنها دارای شخصیت سالمی نباشند؛ و به دلیل اینکه افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند، هرآنچه را که در خانواده آموختهاند، وارد اجتماع میکنند. بنابراین، به نظر می رسد که اصلاح یک جامعه، در گروی اصلاح خانواده، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش صحیح است.