درحال بارگذاری ....
به هایپرتمپ خوش آمدید.وارد یا عضو شوید کاربرگرامی شما اکنون در مسیر زیر قرار دارید : بحران آب در فارس

بحران آب در فارس

تاریخ ارسال پست:
چهارشنبه 01 مهر 1394
نویسنده:
nevisandeh
تعداد بازدید:
545

بحران آب در فارس:

 

در دهه هاي اخير، بويژه در سالهاي پاياني قرن بيستم آب بعنوان يک موضوع مهم در کانون توجه و مباحثات قرار گرفته و تقريباً هيچ نشست بين المللي را که در آن آينده اداره جهان در هزار سوم ميلادي مطرح باشد نمي توان سراغ گرفت که در آن آب و مديريت آن بصورت يکي از اصلي ترين عوامل و عناصر دردستور کار قرار نداشته باشد.

گفت و گوهاي جهاني پيرامون موضوع آب نخستين بار در سال 1977 آغاز و طي 28 سال گذشته مرتب پيگيري شده است.

شوراي جهاني آب در سال1996 در فرانسه بصورت مستقل و قانوني تشکيل گرديد.

ماموريت اين شورا توسعه آگاهي در همه سطوح شامل بالاترين سطوح تصميم گيري در رابطه با مسائل بحراني آب به منظور تسهيل موثر حفاظت، حراست، توسعه، برنامه ريزي، مديريت استفاده از آب در همه ابعاد به شيوه اي پايدار از ديدگاه زيست محيطي براي بهره مندي همه جانداران کره زمين مي باشد در سال 1998 اين شورا بعنوان بازيگر اصلي در تدوين خط مشي جهاني آب ظاهر شد.

شوراي جهاني آب سازماني پويا و آزاد از تاثيرهاي سياسي است. با تلاش اين شورا، آب بعنوان بالاترين اولويت ممکن در دستور کار جهان قرار گرفت.

رشد روز افزون جمعيت و رقابت بخش هاي گوناگون مصرف کننده آب از يک سو و از ديگر سو روند رو به گسترش آلودگي آبها، محدوديت منابع آب شيرين را بيش از گذشته تشديد کرده است.

شوراي جهاني آب با برپايي همايش ها و گردهمايي هاي گوناگون تلاش کرده تا ضمن جلب توجه جهانيان به موضوع آب، راهکارهايي براي حل دشواريهاي موجود ارائه دهد. پيام اصلي و محوري شورا اين است که:

آب را حرفه همگان سازيد. بحران واقعي، "مديريت نامناسب آب" است و چنانچه توجه همگان به اين نکته معطوف نشود و وظايف بيشتري را به عهده نگيرند، بحران آب اجتناب ناپذير است.

از آنجا که آب کليد توسعه اقتصادي، اجتماعي و کيفيت زندگي است چشم انداز وخيم وضعيت قابل مشاهده است.

شوراي جهاني آب معتقد است مشکلات و دشواريهاي آب اغلب محلي يا منطقه اي است از اين روي مديريت و چاره انديشي مقابله با بحران آب مي بايست در پائين ترين سطح (حوزه آبريز) صورت گيرد. تاکيد ديگر شورا آن است که بحران آب فقط منحصر به بعد کميت نيست بلکه کيفيت آب نيز در معرض اين بحران قرار گرفته است. بحران آب و محدوديت منابع آب در حال حاضر براي بسياري از کشورها و در آينده اي نزديک براي کليه کشورهاي جهان بطور جدي بايستي مورد توجه قرار گيرد چرا که اين محدوديت مي تواند رشد و تعالي کشورها را تحت الشعاع قرار دهد.

توزيع مکاني و زماني مقدار آب تجديد شونده کاملاً متغير بوده و متناسب با توزيع جمعيت و نياز آبي جوامع بشري نمي باشد. قاره آسيا با 60% جمعيت دنيا، فقط 36% منابع آب تجديد شونده جهان را در اختيار دارد در حاليکه حوزه آبريز رودخانه آمازون با 4/0 درصد جمعيت جهان از 14% منابع تجديد شونده آب جهان بهره مند است.

حقيقت بسيار مهم آن است که کمبود آب بعنوان يکي از موارد مهم و اساسي آسيب پذيري اقتصادي و اجتماعي و حتي سياسي، پديده جديدي نيست و کشاورزان در نواحي گرمسيري و خشک همواره با چنين کمبودي زندگي کرده و راهکارهاي سازش و کنار آمدن خود با طبيعت و شيوه هاي بقايشان را ابداع کرده اند، آنچه در محدوده پايداري يا تداوم موضوع جدي تلقي مي شود تاثير افزايش جمعيت است که مردم سرزمين هاي خشک جهان از جمله ايران با آن مواجه اند.

کاهش مصرف آب و رساندن آن به سطحي پايدار به معناي افزايش بهره وري و بالا بردن کارايي آب است. يعني کاري که در بيشتر کشورهاي پيشرفته صورت گرفته است.

باروري زمين از ديرباز در فرهنگ ما وجود داشته، موضوعي که آن را بر اساس عملکرد در هکتار مي سنجيم، ولي عبارت باروري آب به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. تازماني که اين عبارت نيز مانند باروري زمين به بخشي از فرهنگ ما تبديل نشود کمبود آب بر آينده ما سايه افکن خواهد بود.

در دهه هاي اخير، عمدتاً بعلت افزايش مصرف آب از سويي، برداشت بيش از حد مجاز از منابع آب (خصوصاً منابع زيرزميني) از سوي ديگر و بالاخره عدم استفاه بهينه از آب در اختيار، پديده کمبود آب در کشور نمايان گرديده است. همچنين عدم برخورداري از بارندگي کافي با توزيع زماني و مکاني مناسب، بدليل موقعيت جغرافيائي و اقليمي و غلبه خشکي نگران کننده، کمبود آب را بعنوان يک واقعيت انکارپذير و هراس آور به کشور تحميل نموده است.

ادامه فرآيند مزبور شرايطي را فراهم آورده است که منابع آب شيرين از يک منبع تجديد شونده به منبع نيمه تجديد شونده و ميرا تبديل شود.

در چنين شرايطي تداوم خشکي و عدم مقابله مناسب با آن پيامدهاي ذيل را بدنبال داشته و خواهد داشت:

- افزايش فرسايش آبي و بادي

- کاهش کيفيت خاک کشاورزي

- افزايش درگيري هاي مردمي، مديريتي، سياسي (و حتي بين المللي).

- افزايش بيابان ها

- انقراض برخي گونه هاي گياهي و جانوري کمياب

- افزايش بيماريهاي انساني، جانوري و گياهي

نيازي به توضيح نيست که شاخص هاي بحران آب در کشور ما به دليل واقع شدن در منطقه خشک و نيمه خشک به مراتب نامطلوب تر از متوسط دنيا مي باشد. بطور مثال در حالي که حدود يک درصد جمعيت دنيا در ايران ساکن است سهم اين کشور از کل منابع آب تجديد شونده دنيا تنها 36/0 درصد مي باشد. همچنين در شرايطي که ميزان متوسط سرانه آب در سطح جهان در وضع موجود 8000 متر مکعب در سال است (عليرغم اين ميزان آب، موضوع مقابله با بحران در دستور کار جهاني قرار گرفته است) ميزان سرانه منابع آب موجود در کشور ما در دهه گذشته2160 مترمکعب مي باشد.

اين رقم در سال 1335 معادل 7000 مترمکعب بوده و پيش بيني مي شود در سال 1400 به سطح1300 مترمکعب کاهش يابد.

 

ميزان سرانه آب در جهان در وضع موجود 8000 مترمکعب

ميزان سرانه آب در ايران در سال 1335 7000 مترمکعب

ميزان سرانه آب در ايران در سال 1375 2160 متر مکعب

ميزان سرانه آب در ايران در سال 1400 (پيش بيني) 1300 مترمکعب

 

از سوي ديگر بدليل افزايش جمعيت و مصرف سرانه آب آشاميدني و صنعتي بمرور سهم آب بخش کشاورزي که عهده دار تامين غذاي کشور است کاهش يافته و اين روند در آينده نيز ادامه دارد. سهم بخش کشاورزي از کل منابع آب کشور که در سال 1340 معادل 6/98 درصد بوده در سال 1400 به 87 درصد کاهش خواهد يافت.

استان فارس در زمينه مسائل آب خصوصاً آب زراعي از مناطقي است که وضعيت آن از متوسط وضعيت کشور وخيم تر و نگران کننده تر است. بعبارت بهتر بايد باور کنيم که در اين استان بحران آب بسيار جدي است و مهمترين وظيفه ما بعنوان دست اندرکاران و مسئولين مقابله با اين بحران، بعنوان مهمترين منبع و عامل محدودکننده و کمياب در توليد غذاي مردم است، بدليل اينکه:

- فقط معادل يک سوم متوسط بارندگي دنيا بارندگي داريم (320 ميليمتر در مقابل 860 ميليمتر)

- ميزان تبخير در استان فارس حدود سه برابر متوسط تبخير دنياست.

- 80% از منابع آب زراعي استان از منابع زيرزميني تامين مي شود. در حاليکه اين رقم در کل کشور حدود 52 درصد و در دنيا کمتر از نصف اين مقدار است.

- اکثر قريب به اتفاق دشتهاي حاصلخيز استان بابيلان منفي در سفره هاي آب زيرزميني مواجهند.

- از حدود 64 محدوده مطالعاتي آبهاي زيرزميني 56 محدوده با افت مستمر سطح سفره گزارش شده است.

- نقاط وسيعي از استان از پديده خشکي متاثر شده و دشتهاي وسيعي از زيرکشت خارج شده، کشاورزان آواره و باغها خشک شده اند و آب چاهها يا خشک يا شور و تلخ و غيرقابل استفاده شده است. (بطور نمونه دشتهاي ارسنجان، ني ريز، داراب، جهرم، افزر، خرامه و داريان قابل ذکر است).

استان فارس هر چند از خشکساليهاي اخير (81-77) آسيب فراوان ديده است ولي تاکيد بر اين نکته ضروري است که مشکل اصلي استان خشکي و کم آبي است نه خشکسالي. چرا که خشکسالي حالتي طبيعي و مستمر از اقليم است. اين پديده تقريباً در تمامي اقليم ها رخ مي دهد (هر چند مشخصه هاي آثار آن از يک منطقه به منطقه ديگر متفاوت است.) خشکسالي يک اختلال موقتي است، در حالي که خشکي حالتي دائمي از اقليم و از ويژگيهاي مناطقي است که با محدوديت جدي منابع آب مواجه و داراي بارندگي اندک اند. خشکي از خصوصيات بارز اقليمي نواحي خشک و نيمه خشک است و دلالت بر شرايطي دارد که ميانگين بارش يا آب قابل دسترس کم باشد.

بطور معمول بعد از پايان يک دوره خشکسالي و شروع بارندگي نسبتاً مناسب موضوع را خاتمه يافته تلقي کرده و توجه و حساسيت عمومي به اثرات خشکسالي سريعاً کاهش مي يابد و توجه به بحران آب و ادامه وضعيت خشکي منطقه به فراموشي سپرده مي شود.

کاهش سطوح زير کشت و لم يزرع شدن دشتهاي حاصلخيز، خشک شدن باغهاي چند ساله بدليل مواجهه با خشکي و کم آبي در مناطق مختلف استان با شدت و ضعف قابل مشاهده است.

تداوم وضعيت و غلبه خشکي در استان و عدم رسيدگي جدي و متناسب باعث کاهش درآمد کشاورزان و شاغلين اين بخش از جامعه و افزايش قيمت غذا، توسعه بيکاري، افزايش جرائم و مهاجرت هاي وسيع و مخرب مي شود. همچنين افت سطح آب زيرزميني، خود مي تواند باعث نشست ها و ترک خوردگيهاي شديد در زمين شده و حتي تغذيه دوباره و جبران کمبود حجم مخازن را با دشواري جدي مواجه مي نمايد و معمولاً اين وضعيت غيرقابل جبران است. نمونه هاي مشهود اين پديده در دشتهاي ارسنجان و زرين دشت گزارش شده است. ناپايداري سازه ها و تخريب منازل و ساير تاسيسات اقتصادي ناشي از نشست زمين از ديگر شواهد مناطق مزبور است.

براي مقابله با خشکي راهکارهاي کوتاه مدت ذيل پيشنهاد گرديده اند:

- تشکيل ستاد بحران در استان و شهرستانها و ايجاد انسجام لازم بين همه مسئولين و دست اندرکاران مرتبط با بخش آب.

- انجام کارهاي فرهنگي و تبليغات رسانه اي.

- جلوگيري از برداشت و پمپاژ غير مجاز آب.

- افزايش بازده انتقال آب (پوشش کانالها و مسير انتقال آب).

همچنين، راهکارهاي ميان و دراز مدت در اين زمينه بشرح ذيل مي باشند:

- ارتقاء فرهنگ عمومي بهره برداران و آشنايي بيشتر آنان با مسائل خشکي و کم آبي

- افزايش راندمان آبياري در مزارع و باغات از طريق ترويج و اجراي طرحهاي تسطيح اراضي، بهبود و تغيير و اصلاح روشهاي آبياري سطحي، توسعه روشهاي آبياري تحت فشار، تبديل اراضي کم بازده به باغ، بهبود مديريت بهره برداري از سيستم هاي آبياري، حفظ رطوبت و اصلاح روشهاي کاشت گياهان از طريق شيوه هاي کم خاک ورزي يا بي خاک¬ورزي، جلوگيري از تغيير کيفيت و شور شدن آبهاي موجود، تقويت مواد آلي خاکهاي زراعي.

- مطالعه و اجرا و نگهداري مناسب طرحهاي تغذيه مصنوعي

- نظارت جدي بر نحوه برداشت آب از سفره هاي زير زميني و سازماندهي لازم با مشارکت بهره برداران و جلوگيري از توسعه بهره برداري از اين سفره ها.

- تدوين و اجراي سياستهاي حمايتي بمنظور اجراي دستورالعمل مصرف بهينه آب در دشتها و انتخاب الگوي کشت مناسب.

- گسترش پوشش گياهي و جلوگيري از تخريب آن.

- تقويت و حمايت از تحقيقات در زمينه مقابله با خشکي.

- استفاده از آبهاي غير متعارف.

براي عملي نمودن راهبردهاي فوق و اخذ نتايج ملموس از بکارگيري آنها و مشاهده عملي آثار و تبعات هر يک از راهبردها نياز به فعاليت هاي گسترده در سطوح مختلف مي باشد ليکن در راس کليه اين اقدامات عزم مسئولين و تصميم گيران قرار دارد.

مادامي که برنامه ريزان، سياستمداران و تصميم گيران، سهم و وزن و جايگاه واقعي بخش آب و نقش آنرا خصوصاً در توليد غذا و محصولات کشاورزي به رسميت نشناسند؛ شرايط و وضعيت آب بطور روزافزون بدتر خواهد شد.

و بالاخره آنکه:

بحران آب جدي است! بايد آنرا جدي تر بگيريم.

براي حل اين بحران امروز دير است، فردا غير ممکن خواهد شد! بحث آب در سالهاي اخير از موضوع به مسئله، از مسئله به مشکل، از مشکل به معضل و از معضل به بحران رسيده است. مرحله بعد از بحران، انفجار و فناست. رفع بحران هنوز ميسر و مقدور و عملي است، در آينده نه چندان دور راهي جز پذيرش شکست نخواهيم داشت.

اگر اين بحران را به فراموشي بسپاريم يا از آن غافل شويم و يا اهمال و سستي ورزيم، آيندگان که هيچ، نسل حاضر نيز ما را نفرين خواهد کرد. براي حل بحران منتظر هيچ معجزه اي نبايد بود. خداي بزرگ حيات همه چيز را در گرو آب قرار داده است. بايد بپذيريم که از اين نعمت خدادادي خوب استفاده نمي کنيم. بعبارتي در زمره شاکران اين نعمت نبوده بلکه دچار کفران نعمت شده ايم و بفرموده قرآن کريم؛ عذابي شديد در انتظار ناسپاسان است.

هرکس در هر مکان و جايگاه و مسئوليت مي بايست نقش خود را در مقابله با اين بحران مشخص، اعلام و متعهدانه پيگيري کند بگونه اي که بقول آن انديشمند بزرگ در پايان تلاشها حق آنرا داشته باشد که با صداي بلند بگويد:

" من آنچه در توان داشته ام انجام داده ام."

 

و السلام

 

منابــع:

- شوراي جهاني آب و چالش هاي آب در قرن بيست و يکم کنفرانس اکتبر2002- مراکش- مجله مهاب قدس شماره 30-

- چالش هاي مديريت آب در سالها و دهه هاي آينده- عباسقلي جهاني- نشريه آب و توسعه سال ششم- شماره دوم و سوم

- گزارش اجمالي وضعيت منابع آب و کشاورزي استان فارس- کميته کارشناسي ستاد مديريت خشکي و بحران آب زراعي- سازمان جهاد کشاورزي فارس

- تعيين شاخصهاي خشکسالي براي مديريت آب-برادران راد-مجله مهاب قدس شماره 30

fars.agri-jahad.ir

 

 

www.ake.blogfa.com      www.ake.blogfa.com    www.ake.blogfa.com  

کلمات کلیدی

بحران آب در فارس

مطالب مرتبط
نظرات این مطلب
کد امنیتی رفرش