تحقیق درباره تاريخ زبان فارسي (پارسي)
تاريخ زبان فارسي (پارسي)
24 ماه مي 2005
پارسي يا فارسي زبان مردم پارسا بود كه در سالهاي330 تا 550 قبل از ميلاد در ايران حكومت ميكردند اين زبان به گفتة محققين به گروه زبانهاي هند و ايراني تعلق دارد. زبان فارسي زبان امپراطوري فارس قرار گرفت و به طور گستردهاي در دورههاي باستان از مرزهاي هندوستان در شرق روسيه در شمال، سواحل جنوبي خليج فارس تا مصر و مديترانه در غرب به آن تكلم ميكردند.
در طول قرون، زبان پارسي به شكل امروزي آن تغيير يافت و امروزه زبان فارسي عمدتاً در ايران، افغانستان، تاجيكستان، و بخشهايي از ازبكستان صحبت ميشود.
زبان فارسي زبان دربار بسياري از پادشاهان هندي بود تا زمانيكه بريتانياييها پس از اشغال هند در قرن هيجدهم استفاده از آنرا منع كردند.
پادشاهان مغول هندوستان، فارسي را به عنوان زبان دربار خود درآورده بودند. بر روي ديوارهاي ردفورد (قلعه قرمز) اين جمله حكاكي و با طلا پرشده است «اگر فردوسي در جهان است همين است و همين است و همين است».
اگرچه نام زبان به عنوان فارسي يا پارسي يا به شكل عربي آن فارسي (زيرا در زبان عربي حرف پ ندارند) حفظ گرديده است اين زبان دچار تغييرات بسيار گرديده و ميتوان آنرا به چهار گروه زير طبقهبندي كرد:
1-فارسي قديم 2- فارسي ميانه 3-فارسي كلاسيك
4-فارسي مدون
فارسي قديم آن چيزي است كه قبيله پارساي اوليه در دوران هخامنشي صحبت ميكردند و براي ما نمونههايي حك شده بر روي سنگ به زبان ميخي باقي گذاردهاند.
فارسي ميانه زباني است كه در دوران ساسانيان صحبت ميشد و به آن پهلوي تبري ميگويند. نوشتههاي بسياري از آن دوران به شكل نوشتههاي مذهبي دين زرتشي در اختيار داريم كه عبارتند از «بانداشي، آراويراف نامه، مينوخرد، پندنامه، آدور بك مهر اسفند و غيره)
در فارسي كلاسيك مبدأ اين زبان خيلي روشن نيست ريشه كلمات در زبانهاي مختلفي كه در بخشهاي مختلف كشور مورد تكلم بودند قرار دارند اما ريشة اكثر لغات در فارسي قديم پهلوي و اوستا ميباشد. اين كلمات در نوشتهها و اشعار كلاسيك نشان داده شدهاند فردوسي مدعي است كه به مدت سي سال سختيهاي بسياري تحمل كرده تا اين زبان را كه تحت فشار مهاجمين عرب و در آستانة نابودي بوده حفظ كند.
ذكر اين نكته اهميت دارد كه هر كشوري را كه عربها بر آن غلبه كردهاند تمدن، فرهنگ و زبان خود را از دست داده و زبان و شيوة زندگي عربي را پذيرفته است به طور مثال مصر كه مردمان آن ميتوانستند اهرام را بسازند منجمين خوبي بودند و از هنر موميايي برخوردار بودند فرهنگ و زبان خود را در مقابل اعراب از دست دادند و زندگي همانند آنها را آغاز نمودند. اين تنها ايران بود كه اين روند را بر هم زد و در مقابل اعراب ايستادگي نمود. وفرهنگ و زبان خود را حفظ كرد و حتي با ايجاد شيعه اسلام را به روايت خود پذيرفت.
بعدها زماني كه مغولها به ايران تجاوز كردند ايرانيها آنها را به سفراي زبان و فرهنگ و هنر ايراني تبديل نمودند. مغولها زبان فارسي را زبان دربار خود در هندوستان قرار دارند.
زبان فارسي مدرن يا فارسي (تلفظ عربي پارسي) آن طور كه امروزه تكلم ميگردد داراي لغات بسياري با ريشههاي غير ايراني است برخي اصطلاحات فني جديد از انگليسي، فرانسه و آلماني به طرز قابل محض وارد زبان شدهاند و قابل تشخيص هستند. اما عربي بخش اعظم زبان را با جايگزيني به جاي لغات اصيل پارسي تخريب كرده است. آنچه را كه فردوسي براي حفظ آن به سختي كاركرد در حال از دست رفتن است، لغات اروپايي عموماً به اين دليل مورد استفاده قرار گرفتهاند كه هيچ لغت فارسي براي توضيح وضعيت محصول موجود نبود بجاي ساختن يك واژه جديد لغت خارجي همراه با كالا وارد شد بطور مثال همراه با اتومبيل وارداتي شكل فرانسوي نام آن يعني «اتومبيل» وارد گرديد زمان، كوشش و حمايت بسياري از سوي دولت صرف شد تا واژه جديد «خودرو» ايجاد شد و جايگزين لغت خارجي قرار گرفت. نمونه ديگر كلمة «تلويزيون» است كه جايگزين ناموفقتر «صدا و سيما» را دارد. و همچنين است وضعيت كلمه «راديو»
لغات غير فني نظير «مرسي» تشكر، وجود دارند، كه در زبان فارسي تثبيت شده و بسياري از ايرانيان آنرا يك كلمه خارجي نميدانند و كلمه فارسي «تشكر» به عنوان جايگزين در صحبت مورد استفاده قرار ميگيرد ما در نوشتن معمولاً جايگزين «مرسي» است.
مثال ديگر كلمه «سلام» است كه از عربي اقتباس شده و توسط ايرانيان به عنوان اداي احترام در زمان ملاقات دوردست به جاي اداي احترام پارسي در روزگار نيك و درود مورد استفاده قرار ميگيرد.
در عربي «سلام» به معناي صلح است اما هيچ ايراني از معنا و ريشة آن آگاه نيست اعراب كه به صورت يك قبيله زندگي ميكردند هميشه در حال جنگ با يكديگر بودند و هميشه شمشير آنها در كنارشان آماده بود وقتيكه آنها به قدر كافي به يكديگر نزديك ميشدند مجبور بودند با صداي بلند كلمه «سلام» بگويند به اين معنا كه من با شما در صلح هستم وگرنه فرد به عنوان دشمني كه بايستي كشته ميشد تلقي ميگرديد. عدم پاسخ به يك سلام حتي در ميان ايرانياني كه نميدانند اين كلمه به معناي صلح است نشانه خصومت به حساب ميآيد.
مثالهاي بسياري در باره كلمههاي خيلي معمولي وجود دارند تحريف انجام شده توسط كلمات عربي خسارت بسياري را به زبان فارسي زده است زيرا نه تنها جايگزين كلمات اصيل پارسي شده بلكه آنها را از زبان پارسي نيز خارج نموده تا حدي كه ارائه مجدد اين كلمات اصيل پارسي به نظر بسياري از خوانندگان، بيگانه به نظر ميرسد. خسارت وارده به قدري گسترده بوده است كه كلمات عربي حتي به اخرين چاپ «فردي اوستا» كتاب دعاي زرتشتيان نيز راه يافتهاند كه انتظار ميرود به زبان اوستا ميباشد.
«پارسي تاجيك پارسي دري»
مردم تاجيكستان و افغانستان شكل نسبتاً خالصتري از زبان فارسي را حفظ نمودهاند و آنرا پارسي تاجيك درتاجيكستان و پارسي دري در افغانستان مينامند.
«دري» زبان دري كه توسط زرتشتيان يزد و كرمان تكلم ميشود هيچ وجه اشتراكي با دري افغانستان ندارد در واقع دري زرتشتي توسط افراد فارسي زبان درك نميشود و زباني است كه هيچ دست نويسي ندارد و نوشته نشده است. كودكان آنرا به عنوان زبان مادري فرا ميگيرند و اين زبان قرنها به اين نحو حفظ شده است زرتشتيان كرمان كه پس از دهه 1940 بدنيا آمدهاند زبان دري را صحبت نميكنند زيرا والدين آنها كه فكر ميكردند فرزندان آنها با صحبت كردن به زبان دري لهجه فارسي منحصر به فردي را نسبت به سايرين پيدا ميكنند و در مدرسه به عنوان زرتشتي شناخته ميشوند و در نتيجه مورد آزا واذيت مسلمانان قرار ميگيرند، زبان دري را به آنها نياموختند و خوشبختانه زرتشتيان يزد ارتباط قوي با اين زبان را حفظ نموده و همه بچهها، اين زبان را ياد گرفته و آنرا صحبت ميكنند.
ساير زبانهاي ايراني:
به جز فارسي زبانهاي ايران ديگري وجود دارند كه در ايران بزرگ تكلم ميشوند ازقبيل سغدي، خوارزمي، پشتو، اردو، بلوچي، كردي و دري كه تعدادي از اين زبانها هستند.
اردو:
اردو به معناي اردوگاه است و زبان اردو، زبان اردوگاه بود. زماني كه نادرشاه به هندوستان حمله كرده اردوگاه خود را در پاكستان امروزي برپا نمود. در اينجا هندي زبانان هندوستان و پارسي زبانان ايراني با يكديگر تركيب شدند و زبان سوم اردو بوجود آمد.
اين زبان پلي بين دو شاخة زبانهاي هند و ايراني است امروزه زبان اردو همانند فارسي داراي كلمات عربي بسياري ميباشد.
دست خط:
فرهنگ ايران بر مبناي تعاليم زرتشت بود كه استفاده از عقل را ترويج ميكرد به اين معنا كه عموم مردم به شكل وسيعتري حتي از مردم امروزي از مقر خود استفاده ميكردند به همان دليل آنها نياز به دست نوشته نداشتند آنها از فكر خود استفاده ميكردند « وهومنا» و اطلاعاتي را كه از طريق گوش خود به دست ميآورند حفظ ميكردند و اين روش سادهاي بود. آنها فقط به حافظه خود رجوع ميكردند و نيازي به طومارهاي حجيم نداشتند.
(ما به عقل بدست آمده از طريق گوش احترام ميگذاريم) مأخذ هپتن ياشت، يا با دست نوشتههاي رومي با ترجمة توسط (TR SETHNA)
حتي امروزه مؤبدان زرتشتي در هندوستان تمامي اوستا را از حفظ ميكنند اين كتاب داراي چندين جلد است و آنها آنرا به عنوان بخشي از آموزش خود جهت مؤبد شدن انجام ميدهند و به عنوان يك نمونه زنده زبان بدون نوشته: زرتشتيان ايران زبان دري را قرنها بدون نوشتن آن تكلم كردن، پس از اينكه پارسيان به قدرت رسيدن و با توسعة امپراطوري و ضميمه نمودن قلمرو خود با فرهنگهاي مختلفي كه از نوشتن براي برقراري ارتباط استفاده مينمودند نياز براي ايجاد ارتباط از طريق نوشتن ظاهر شد. كاتبان ايلام و بابل بكار گرفته شدند و براي اولين بار زبان فارسي به صورت نوشتههاي ميخي نوشته شد اگر آنها دست نوشتههاي خود را داشتند حتماً از طريق سوابق باستانشناسي، گواهي از آنها در دسترس ما ميبود.
با استفاده از فكر خود، استفاده از آن به نحوي مناسب «وهومنا» اصل آنها در زندگي بود اين حقيقت حتي در كتاب مقدس انجيل با ناميدن تعقل فارسي شناخته شده است.
حتي عمل پيشبيني زمان و محل تولد حضرت عيسي مسيح، وحي به حساب نميآيد بلكه كاري عقلاني منسوب ميگردد بنابراين وقتيكه ايرانيان به نوشتن پرداختن از خرد خود استفاده نمودن شروع به اصلاح روشهاي موجود و شكلهاي نوشتن نمودند.
در ابتدا آنها از لوحهاي گلي استفاده نمودند كه در ميان كاتبان متداول بود، نظير لوحهايي كه در شوش پيدا شد و حاوي متن فارسي قديمي منشور تأسيس كاخ داريوش ميباشد. اگرچه كاتبان از نوشتههاي ميخي قرنها استفاده ميكردند. اين مطلب هيچگاه به ذهن آنها خطور نكرده بود. و در زمان ايرانيان بود كه خط ميخي به صورت الفباي داراي صدا گسترش يافت. بنابراين نسل دوم فارسي قديم با 43 علامت يا الفبا نوشته شده و نوشتن، آسان و داراي يكنواختي كمتري شد كاتبان آشوري از نوشتههاي آرامانيك استفاده ميكردند. يك آسوي باسريف آشوري دو كاتب را نشان ميدهد. يكي لوح و يكي سوزن براي نوشتن به خط ميخي را در دست دارد و ديگري يك كاغذ پاپيروس براي نوشتن دراماتيك با جوهر.
متن آرمائيك نوشته شده با جوهر بر روي كاغذ پاپيروس وپوست به تدريج توسط ايرانيان اقتباس گرديد.
به نام خدا
عنوان :
ترجمه تاريخ زبان فارسي
زير نظر استاد محترم :
سركار خانم اميدي زاده
تهيه و تنظيم :
نازنين حنايي
بهار 84
به نام خدا
عنوان :
ترجمه تاريخ زبان فارسي
زير نظر استاد محترم :
جناب آقاي عمادي فر
تهيه و تنظيم :
فرهاد و فرزاد حسيني
زمستان 84
عنوان :
تاريخ زبان فارسي
زير نظر استاد محترم :
جناب آقاي حسيني
تهيه و تنظيم :
آرشام گرايلي
پائيز 84
به نام خدا
عنوان :
تاريخ زبان فارسي
زير نظر استاد محترم :
سركار خانم رحيمي
تهيه و تنظيم :
مرضيه برادران
پائيز 84
به نام خدا
عنوان :
ترجمه تاريخ زبان فارسي
زير نظر استاد محترم :
سركار خانم اميدي زاده
تهيه و تنظيم :
نازنين حنايي
بهار 84
عنوان :
تاريخ زبان فارسي
زير نظر استاد محترم :
جناب آقاي حسيني
تهيه و تنظيم :
آرشام گرايلي
پائيز 84
به نام خدا
عنوان :
تاريخ زبان فارسي
زير نظر استاد محترم :
سركار خانم رحيمي
تهيه و تنظيم :
مرضيه برادران
پائيز 84
به نام خدا
عنوان :
تاريخ زبان فارسي
زير نظر استاد محترم :
جناب آقاي عمادي فر
تهيه و تنظيم :
فرهاد و فرزاد حسيني
بهار 85
به نام خدا
عنوان :
تاريخ زبان فارسي
استاد محترم :
جناب آقاي حشمتي
تهيه كنندگان :
داريوش شيرخاني
حسين توتونچي
بهار 85